اخبار بروجردویژه ها
به مناسبت دهم فروردین ماه، سالروز درگذشت آیت الله آقا حسین امام
روزهای بروجرد- سید حسین طباطبایی بروجردی (زاده ۳ فروردین ۱۲۵۴ در بروجرد – درگذشته ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ در قم) از مراجع بزرگ شیعه بود که مرجعیت عامهٔ شیعیان را به مدت نزدیک به ۱۵ سال بر عهده داشت.
به مناسبت درگذشت این مرجع بزرگ دوران معاصر دو مطلب از دو تن از شاگردان برجسته ایشان یعنی آیت الله شبیری زنجانی و مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی را در ادامه می خوانید:
علت درگذشت آیت الله بروجردی
سبب وفات آقای بروجردی روزه بود. علاوه بر روزه، در مسجد اعظم پای منبر آقای فلسفی می نشست و نماز هم می آمد. هوای مسجد بسیار هوای خفه و مسجد از جمعیت پر بود. قلب اشخاص عادی از کار می افتاد. ایشان در آن سال کامل روزه گرفت. نماز ایشان هم خیلی طول می کشید. بعدش هم يك ساعت پای منبر آقای فلسفی می نشست. قلب دیگر تحمل نمی کرد.
از بعضی از افراد شنیدم آقای بروجردی زمانی که در بروجرد بودند، ماههای رجب و شعبان را نیز یعنی سه ماه متوالی روزه می گرفتند. ایشان در قم در همان سال وفات، تا آخر ماه رمضان روزه گرفت.
يك وقتی ما شنیدیم که فرمود: من از اول تکلیف تا حالا، لا للسفر ولا للمرض روزه ام قضا نشد. این را میگفت، منتها حدود دو سال بعد از این سخن در خود ماه رمضان مریض شد که شاه هم به عیادتش آمد و ایشان روزه آن روز را افطار کرد. ولی همان سالی که وفات کرد، تمام ماه رمضان را روزه گرفت.
منبع: جرعه ای از دریا، آیت الله شبیری زنجانی ص۵۷۹/۵۹۱
موضع آیت الله العظمی بروجردی در برابر آیتالله کاشانی و فداییان اسلام از زبان مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی:
بنده در این مورد از ذکر جزئیات معذورم؛ ولی به طور کلی مطالبی را عرض میکنم :بیت و تشکیلات مرحوم آیتالله کاشانی (با آن قداستی که ما برای شخص ایشان قائل هستیم ) با مرحوم آیتالله بروجردی شدیداً مخالف بودند و حتی علیه آیتالله بروجردی کار میکردند، در حالی که هیچ مجوز شرعی نداشتند.
باید گفت خود آیتالله کاشانی یا در جریان نبود، یا این که چه بسا ذهن ایشان را هم تا حدودی منحرف کرده بودند. اما در مقابل، مرحوم آیتالله بروجردی خدمات زیادی به آیتالله کاشانی کردند، از جمله دو خدمت بزرگ؛ یکی این که پس از شکست دکتر مصدق و آیتالله کاشانی، دستگاه تصمیم به محاکمه و اعدام آیتالله کاشانی داشت. این چیزی بود که آن روزها، قرائن به خوبی نشان میداد. تنها کسی که از موضع قدرت به مخالف برخاست، آیتالله بروجردی بود.
حتی برخی از افراد، مخالفتهای تشکیلات آیتالله کاشانی را به آیتالله بروجردی گوشزد کردند، اما ایشان در پاسخ فرمودند: «من همه اینها را میدانم، ولی اجازه نمیدهم مجتهدکشی باب شود.» آنقدر پافشاری نمودند تا جلوی مساله را گرفتند.
دوم این که مرحوم آیتالله کاشانی در این اواخر، زندگی بسیار تلخی داشت. حتی برای امرار معاشش هم در مضیقه بود، ولی مرحوم آیتالله بروجردی به ایشان کمکهای مادی درخور توجهی میکرد. ]از[ مرحوم آیتالله کاشانی بالواسطه شنیدهام که فرمود: «مبلغ ۱۲ هزار تومان بدهکار شده بودم و متحیر بودم چگونه آن را بپردازم. در این فکر بودم که در منزل را زدند. در را که باز کردم، دیدم شخصی از طرف آیتالله بروجردی، پاکتی را برایم آورده است. پاکت را گرفتم. وقتی پاکت را باز کردم، داوزده هزار تومان پول داخل پاکت است.» در هر صورت، آیتالله بروجردی به آیتالله کاشانی عنایت داشت؛ گر چه آیتالله کاشانی برخورد خوبی با آیتالله بروجردی نداشت .
اما درباره فداییان اسلام؛ در این باره هم به صورت کلی مطلبی را عرض میکنم :همانطور که گفتم، بیت آیتالله کاشانی نسبت به آیتالله بروجردی نظر مخالف داشت .فداییان اسلام با این که افراد مومنی بودند و دارای هدفی مقدس، ولی تحت تاثیر بیت آیتالله کاشانی قرار گرفته بودند.
به خاطر تحریکاتی که از ناحیه تشکیلات آیتالله کاشانی میشد، اینان در برابر آیتالله بروجردی و حوزه، خیلی بد عمل میکردند، به طوری که قضاوت عمومی این بود که اینان، مخالف حوزه و آیتالله بروجردی هستند.
طبعاً، در ذهن آیتالله بروجردی مطلب همین بود که اینان با حوزه و مرجعیت مخالفند. این امر، باعث مسائل جزیی دیگر شده بود. در هر صورت، به نظر من که شاهد جریانات بودم، این فداییان اسلام بودند که با درست عمل نکردن، خود را مخالف آیتالله بروجردی وانمود کردند. طبیعی است که چنین عملی، عکسالعملهایی را هم به دنبال خواهد داشت .
منبع: مجله حوزه، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰، شماره ۴۳ و ۴۴.