اخبار بروجردتاریخویژه ها

به مناسبت سالروز فرمان مشروطیت/ مشروطه بروجرد؛ به روایت خاطرات منتشر نشده

مجتبی مقدسی* جنبش مشروطيت در لرستان تاكنون به دلايل مختلفي از جمله كمبود منابع مكتوب مورد توجه جدي پژوهشگران و نويسندگان تاريخ معاصر ايران قرار نگرفته و تنها در برخي از آثار مكتوبی كه در دهه هاي اخير به همت تاريخ نگاران بومي منطقه لرستان از جمله محمدرضا واليزاده معجزی، علي محمد ساكي، اسفنديار غضنفری و حسين حزين نوشته و منتشر شده، اشارات مختصری به فعاليت هاي مشروطه خواهان در لرستان (بروجرد و خرم آباد) كرده و افراد و اشخاصی را كه كمابيش در مظان همكاري با كانون هاي انقلاب مشروطيت در تهران بوده اند نام برده و برخی از اقدامات آنها را برشمرده اند.

با اين همه و با وجود اهميت تاريخي و ديرينه لرستان و به خصوص بروجرد، تاكنون اثر و نگاشت های كه به طور مستقل به فعاليت، نقش و حضور نخبگان فكری و مردم اين شهر در جنبش مشروطيت بپردازد منتشر نشده است.

چند سال پيش در جريان ويرايش كتاب «تاريخ مختصر سياسي اجتماعي بروجرد» به دفترچه ای حاوی يادداشت های ميرزاحسين خان كاووسی (نجارزاده) برخورد كردم. وصف يادداشت هاي مزبور را پيش از آن، از زبان برخی از كهنسالان بروجردی كه در زمان حيات مرحوم كاووسی با وی مراوده داشتند شنيده بودم، اما كمتر كسی می دانست كه اين يادداشت ها در اختيار كيست و حتی گمان برخی بر اين بود كه احتمالا يادداشت های موصوف توسط مولف در اختيار شادروان مجتبی مينوی كه از دوستان نزديك وی بوده، قرار گرفته است.

 به هر حال، يادداشت های ميرزا حسين خان كاووسي به لطف آقاي علی محمد احمدی طباطبايی، نويسنده كتاب «تاريخ مختصر سياسی اجتماعی بروجرد» در اختيار نگارنده قرار گرفت كه در آينده ای نزديك، با ويرايش و حواشي ای كه بر آن نگاشته ام، منتشر خواهد شد.

يادداشت های ميرزاحسين خان كاووسی در يك دفترچه معمولی در ۱۲۴ صفحه با خطوطی كه آثار ضعف و لرزش دست در آن پيداست، نگاشته شده است. در صفحات مختلف خط خوردگی هايی ديده می شود كه شايد گويای آن باشد كه نسخه مزبور پس از نگارش توسط مولف اصلاح و تكميل شده است.

تاريخ شروع و نگارش اين يادداشت ها به درستی مشخص نشده و حدود دو يا سه سال قبل از فوت مولف ( ۱۳۳۸شمسی) توسط وی به رشته تحرير درآمده است. ميرزا حسين خان كاووسی (نجارزاده) نوه يكي از جنگجويان ايرانی سپاه عباس ميرزا نايب السلطنه به نام علي همت بوده كه در جريان جنگ های ايران و روسيه به اسارت قوای روس درآمد.

 او دو سال را در زندان هاي ارتش تزاری گذراند و پس از معاهده صلح بين ايران و روسيه آزاد شد و به ايران بازگشت. زادگاه اصلي نيای ميرزا حسين خان (علی همت) قريه تاج دولتشاه از قرای كزاز سلطان آباد (اراك كنونی) بود. او پس از آزادی از اسارت به بروجرد مهاجرت كرد و صاحب آب و ملكی شد و فرزند خويش زين العابدين را به كسب و كار و تجارت وادار كرد. زين العابدين بعدها صنعتگری ماهر شد و در حرفه خود آنچنان پيشرفت كرد كه بعد از گذشت حداقل ۱۵۰ سال برخی از آثار نجاری وي همچنان با شكوه تمام در بقايای بناهای معماری عصر قاجار از جمله درهای مسجد سلطانی بروجرد باقی مانده است.

 ميرزا حسين خان كاووسی (نجارزاده) فرزند همين زين العابدين خان است، كه در سال ۱۲۹۷ قمری در بروجرد متولد شد. پدرش او را از دوران كودكي علاوه بر آموزش كسب و كار به علم آموزی نيز گمارد.

ميرزا حسين خان همان گونه كه در خاطراتش می نويسد، از همان دوران كودكی به شدت تحت تاثير شخصيت پدرش (زين العابدين) كه مردی شجاع و قوی بوده و در برخي از جنگ های دولتی با توپخانه شركت داشته، قرار داشته است. ميرزا حسين خان پس از مدتی علاوه بر تسلط به خواندن و نوشتن، در حرفه نجاری نيز چون پدرش جزو سرآمدان اين حرفه به حساب می آمد. به گونه ای كه بسياری از امور نجاری دارالحكومه شهر و قوای نظامی مستقر در منطقه لرستان به وی رجوع می شد.

كاووسی خاطرات خودش را تقريبا از زمان ازدواجش در سال ۱۳۱۳ قمری و همزمان با ترور ناصرالدين شاه آغاز كرده و حوادث مربوط به اوضاع سياسی اجتماعی بروجرد و منطقه لرستان را با نگاه دقيق و تيزبين خويش تفسير و تحليل می كند. وی تمامی جنبه هاي سياسی، اجتماعی و مذهبی شهر و ديار و اعمال حكومت گران را به دقت گزارش داده و گاهی به مناسبت موضوع به مرور تاريخ شهر پرداخته است.

نگاه تند و انتقادی ميرزا حسين خان از دوران جوانی از نوشته هايش پيداست. وی كه با فضای خاص دينی و مذهبی شهر آشنايی كامل دارد، چگونگی مهاجرت سادات طباطبايی به شهر بروجرد و دستيابی شان را به قدرت سياسی و اقتصادی روايت می كند و از دستگاه شرعي وابستگان به خاندان مزبور كه چون حاكم شهر دارای چوب و فلك و حتی بازداشتگاه اختصاصی در خانه های خود بودند داستان هايی ذكر می كند.

 كاووسی همچنين از برخی جوان هايی كه به قول او از راه رود ارس يا خليج فارس يا از راه های ديگر چند روزی به اروپا سفر كرده و وقت برگشتن، خود را ديگر از جنس بشر ايراني نمي دانند و افاده ُهای خَنك بي معنا تحويل مردم بدبخت می دهند، به شدت انتقاد می كند.

ميرزا حسين خان به رغم انتقاداتش عليه محافل مذهبی شهر، روابط كاملا دوستانه ای با برخی از آنها برقرار كرده و با بسياری از بزرگان آنها مجالست داشته است. حتی نسبت به شخصيت های روحانی كه دارای جنبه های زهد، تقوی و علم و دانش بوده اند متواضعانه عرض ارادت و كمك های مادی شايانی به آنها می كرده است، از جمله اين افراد شيخ جعفر و شيخ علی اكبر عقدايی يزدی و دامادشان شيخ اسماعيل و همچنين شيخ محمدعلي شيرازی معروف به حكيم الهی بوده اند.

 ميرزا حسين خان روند شكل گيری انديشه آزادی خواهی و چگونگی ورود مفاهيم جديد مدنی و تشكيل محافل مخفی و نيمه آشكار سياسی و آزادی خواهی در بروجرد را مديون دكتر نعمت الله خان می داند كه سال های قبل از بروجرد مهاجرت كرده، مردمان بزرگ ديده بود و نزد دكتر محمدخان كفری تحصيل علم كرده و سپس به بروجرد بازگشته و برخی از جوانان اهل و فهميده بروجردی را با مفاهيم جديد سياسی و اجتماعی آشنا كرده بود.

دكتر نعمت الله خان كه بعدها ملقب به دهناد شد، در آن زمان روزنامه های مطرح آن روز از جمله حبل المتين، چهره نما، تربيت و ثريا را در بين جوانان و افراد مستعد و آزادی خواه ترويج می كرد. ميرزا حسين خان توسط پدرش كه با دكتر نعمت الله خان آشنايی داشت روابط دوستان های برقرار كرد و به اين گونه به محافل آزادی خواهی راه يافت.

در آستانه جنبش مشروطه، ميرزا حسين خان كه اكنون جوانی رشيد شده بود، با كانون های آزاديخواهی شهر كه تماما در پرتو افكار روشنگرانه دكتر دهناد شكل گرفته بودند، مرتبط شد. ديري نپاييد كه نهال نورس مشروطه، لگدمال استبداد محمدعلی شاه و مجلس به توپ بسته شد.

در لرستان و بروجرد نيز فتنه فتح الله ميرزا سالارالدوله ناامنی و هرج و مرج شديدی به وجود آورد. ميرزا حسين خان ضمن بيان اوضاع و احوال بروجرد در اين ايام از چگونگی دستگيری و آزار و اذيت برخی از چهره های مطرح و تاثيرگذار دوره اول مشروطيت كه در هنگامه فتنه سالارالدوله مورد تعقيب و آزار و اذيت قرار گرفتند، ياد می كند. از جمله اين افراد، ميرزا عبدالكريم تفنگساز متخلص به واصف بود كه انجمن اصناف را تشكيل داده بود و خود رياست آن را بر عهده داشت و نقشی مهم و تاثيرگذار در تشويق و تحريك مردم در جنبش مشروطيت ايفا كرده بود.

 يكي از روايت های منحصر به فرد كاووسی درباره فرجام زندگي و چگونگی به قتل رساندن سيدجمال الدين واعظ اصفهاني است كه در همان ايام در بروجرد به دستور حاكم وقت (اميرافخم همداني) به قتل رسيد. كاووسی ضمن بيان تلاش های خود و حاجی محمد دوخا، متخلص به رعنا، براي فراری دادن سيدجمال الدين واعظ از زندان بروجرد، واقعه شهادت او را به نقل از زندانبان سيد كه شخصي به نام حاجی خان بوده روايت می كند كه تاكنون در هيچ يك از كتاب های تاريخ صدساله اخير بيان نشده است.

 ميرزا حسين خان روايت می كند كه چگونه اميرافخم همدانی حاكم آن روز كه از مخالفان سرسخت مشروطيت محسوب می شود از حاجي خان می خواهد كه در ميان مردم شايع كند كه سيدجمال مشروب مي خورد و بابی و كافر است.

عمده فعاليت های ميرزا حسين خان، در دوره دوم مشروطه بوده است. آن گونه كه خود روايت می كند، عاشق دلباخته و فدايی صميمی مشروطه بوده و همراه با حاجی دوخا محمد رعنا ، مشهدی حسين ورشوساز و ميرزا عبدالكريم تفنگساز ، ميرزا حسن خان نيكو ، استاد رضا چاقوساز و استاد و مربی همه آزادی خواهان آن روز بروجرد دكتر نعمت الله خان به منزله شورای انقلاب و مركز اصلي جريان مشروطه خواهی در بروجرد محسوب می شدند.

روايت و گزارش های ميرزا حسين خان از اوضاع آن روز بروجرد ناب و خواندنی است. گزارش وی از تشكيل انجمن های مخفی طبقات مختلف مردم شهر از آن جمله است.

وي به انجمن هايی كه به نظرش نام هاي عجيبي داشته اند، از جمله انجمن برادران، انجمن اصناف، انجمن دوازده امامی، انجمن اسلامی، انجمن اصلاح طلب و… اشاره مي كند.

در همين گير و دار به تحريك مستبدان و برخی از محافل شهر، منزل و خانه و كاشانه ميرزا حسين خان مورد حمله و هجوم و غارت اشرار واقع و او مجبور می شود براي مدتی ساكن روستای دهكرد شود.

 از ديگر بخش های خواندنی خاطرات كاووسی، آشنايی وی با عارف قزوينی شاعر انقلابی عهد مشروطيت است. عارف به دعوت ميرزا حسين خان به مدت دو سال ميهمان وی در روستاهای دهكرد و گل زرد بوده كه تاكنون در كمتر كتابی درباره اين اقامت دو ساله سخن درخوری به ميان آمده است.

 بخش های ديگر خاطرات كاووسی، مربوط به حوادث و ناامنی اوضاع لرستان و بروجرد به هنگامه بازگشت سربازان فوج سيلاخوری به بروجرد پس از فتح تهران است. كاووسی چگونگی اقتدار و شرارت های فوج مزبور را حتی بعد از استقرار مشروطه در جای جای لرستان و بروجرد به تصوير می كشد كه چگونه آنها هيچ حد و مرزی براي خود قايل نبودند و هر چند گاه يكبار موجبات شديد ناامنی شهر و منطقه را فراهم می آوردند.

خاطرات ميرزا حسين خان كاووسی (نجارزاده) از مهمترين ماخذ و منبع برای تحرير تاريخ لرستان از مشروطيت تا پايان حكومت پهلوی اول است كه با ويرايش و اضافات و تصاوير به زودی توسط انتشارات حروفيه منتشر خواهد شد.

 

پی نوشت

* مجتبي مقدسي متولد بروجرد است. او پس از گذراندن دوران تحصيلات علوم قديم تا پايان شرح لمعه در حوزه علميه بروجرد، در آغاز پيروزي انقلاب اسلامي وارد آموزش و پرورش شد. مقدسي تحصيلات دانشگاهي را در رشته تاريخ در دانشگاه اصفهان تا مقطع ليسانس ادامه داده است. از او تاكنون چند كتاب در حوزه تاريخ و رجال، ويرايش و حواشي نويسي منتشر شده است كه برخي از آنها از اين قرارند: «نام آوران لرستان» تاليف محمدرضا واليزاده معجزي، «سلسله واليان لرستان» تاليف دكتر روح الله بهرامي، تاريخ ايل بيرانوند از پيدايش ايل تا سقوط رضاشاه (هيات مولفين)

** اصل این یادداشت در شماره شنبه، ۱۴ مردادماه ۱۳۹۱ روزنامه شرق منتشر شده است

 

 

تگ ها

مقالات مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب هم پیشنهاد میشود

Close
Close