اخبار بروجردتاریخویژه ها

تصویری نویافته از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در بروجرد

محمد گودرزی(الف-فرهیخته): در تاریخ ایران، این کهن سرزمین اهورایی، روزهای خاص و سرنوشت سازی وجود دارد که یادآور تلاش ها، حماسه ها و از خود گذشتگی های مردان و زنان قهرمانی است که در عین گمنامی، جاودانان همیشگی تاریخ شده اند. ۳۰ تیر  ۱۳۳۱ یکی از این روزهاست، خلاصه ای از آنچه که در این روز گذشت را به نقل از پایگاه اینترنتی «تاریخ ایرانی» تقدیم می کنم: درست به هنگام بحبوحه مبارزات نهضت ملی شدن نفت، دکتر محمد مصدق، نخست وزیر محبوب ایران در آن زمان، در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۰ به صورت ناگهانی از سِمَت خود استعفا داد.

مصدق که در پیِ کاهش قدرت شاه بود، از محمدرضاشاه خواست که مقام وزارت جنگ (وزارت دفاع) و کنترل نیروهای مسلح را به نخستوزیر واگذار کند، اما شاه نپذیرفت و با قبول استعفای مصدق، فرمان نخستوزیری احمد قوام )قوام السلطنه) را صادر کرد که از سوی دربارِ شاه و سفارت های انگلیس و آمریکا در تهران حمایت می شد. قوام در روز ۲۷ تیر ماه  ۱۳۳۱با صدور اعلامیه بسیار تندی مخالفان خود را چنین تهدید کرد:

وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال کنند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را به هم بزنند. حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده، روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی شفقت قانون قرین تیره روزی سازم.  به عموم اخطار می کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است.
کشتیبان را سیاستی دگر آمد …

صدور این اعلامیه، مخالفت های بسیاری را در آحاد مردم برانگیخت. روز ۲۸ تیر ماه، آیت الله کاشانی در اعلامیه ای خطاب به افسران و سربازان ارتش از آنان خواست که به روی برادران خود اسلحه نکشند.

روز  ۲۹ تیر ماه آیت الله کاشانی در اعلامیه دیگری خطاب به قوام گفت:
احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سالها رنج و تعب شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیده اند، نباید اختناق افکار عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دسته جمعی تهدید نماید. من صریحاً می گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد کمر همت بر بسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند تلاش آنان در بدست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچیک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایش شده، استقلال آنان پایمال و نام باعظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود بدست آورده است، مبدل به ذلت و سرشکستگی شود.

بر اثر انتشار این اطلاعیه ها، کارخانه ها و بازار تعطیل شد. تظاهرات گسترده ای علیه قوام در تهران و برخی شهرهای دیگر برپا شد و مردم شعار «مرگ بر قوام»  و «زنده باد مصدق» سر دادند. مردم آمادگی زیادی پیدا کرده بودند تا روز بعد ( ۳۰تیر) در برابر قدرت دربار و قوام به مقابله برخیزند.

آیت الله کاشانی نیز در مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی اعلام کرد: اگر قوام ظرف ۴۸ساعت نرود اعلام جهاد خواهم کرد و شخصاً کفن پوشیده پیشاپیش مردم به مبارزه خواهم پرداخت.


اعتصابات، تظاهرات خیابانی و درگیریهای مردمی با پلیس و ارتش گسترش یافت و با اعلام تعطیلی روز سیام تیر از سوی گروه ها، احزاب، جمعیت های دینی و سیاسی هوادار نهضت ملی شدن نفت، درگیریها به اوج رسید. در تهران و برخی شهرهای دیگر، نیروهای انتظامی و نظامی، مردم را به گلوله بستند و گروهی را به شهادت رساندند. سرلشکر وثوق، فرمانده ژاندارمری کفن پوشانی را که از کرمانشاه، همدان و قزوین به سمت تهران در حرکت بودند در محل کاروانسرای سنگی (در ۱۸ کیلومتری غرب تهران) به گلوله بست و از حرکت آنان جلوگیری کرد.

نمایندگان دولت و شاه با عجله به ملاقات آیت الله کاشانی رفتند تا وی را به آرام کردن مردم راضی کنند اما کاشانی با صراحت درخواست آنان را نپذیرفت و تأکید کرد که اگر قوام کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد. شاه که موقعیت را حساس دید، احمد قوام را در غروب روز سی تیر برکنار کرد. در همان روز از ۶۴ نماینده مجلس شورای ملی ۶۱ نفر به زمامداری دکتر مصدق اظهار تمایل کردند و شاه مجبور به صدور فرمان نخست وزیری مصدق در سی و یکم تیر شد. بدین صورت جنبش مردمی توانست با حمایت از دکتر مصدق دولت مورد درخواست خود را تعیین کند. به پاس فداکاری های مردم در این روز، مجلس شورای ملی قیام سی تیر را «قیام ملی» و شهدای آن روز را «شهدای ملی»  نامید.

همزمان با اوج گیری نهضت ملی شدن نفت و تحت تأثیر فضای سیاسی حاکم بر جامعه، فعالیت های اشخاص و گروه های سیاسی در شهر بروجرد نیز بالا گرفت. افزون بر احزاب شناخته شده و مشهور کشوری، انجمن ها و گروه های محلی متعددی توسط جوانان بروجردی پدید آمد و شمار قابل توجه‌ی روزنامه محلی در این شهر شروع به انتشار کرد: آشوب غرب، ندای احرار، بروجرد، قیام لر، حمایت ملی، قیام بروجرد، پیام غرب، دَوََّلو، رازانی. تنها تا پیش از
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمار روزنامه های محلیِ بروجرد به بیش از ده عنوان رسید.

رویکرد تمام این روزنامه ها سیاسی بود و حضور آنها هیجانات عمومی را برانگیخت و میزان فعالیت های سیاسی مردم را به شکل بی سابقه افزایش داد.

اوج فعالیت های سیاسی و مطبوعاتی بروجردی ها هنگام انتخابات مجلس هفدهم در دی و بهمن ۱۳۳۱ به منصه‌ی ظهور رسید که بر اثر آن، فضای حاکم بر شهر بسیار شکننده شد و رقابت های سیاسی به خشونت گرایید و حوادث تلخی، از جمله کشته شدن روح الله توشمالی، رهبر اتحادیه جوانان اشترینان و به آتش کشیدن نجارخانه در بازار بروجرد روی داد. از این رو می توان گفت که بروجرد در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ یک شهر کاملاً سیاست زده بود!

به یاری نسخه های موجود از روزنامه های محلی، گزارش نسبتاً جامعی از انتخابات مجلس هفدهم در بروجرد در دست داریم که شرح کامل و مستند آن را میتوانید در کتاب تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی در بروجرد دنبال کنید.

متأسفانه چنین گزارشی از حوادث قیام ۳۰تیر ۱۳۳۱در بروجرد تاکنون تهیه و منتشر نشده است. تقریباً تمام شاهدان عینی آن رویدادها چهره در نقاب خاک کشیده اند، بی آن که خاطراتشان در جایی ضبط و ثبت شود. در
اوراق موجود از روزنامه های محلی نیز خبر و گزارشی در ارتباط با حوادث ۳۰تیر در بروجرد دیده نمی شود. اما در میان تصاویر باقی مانده از حبیب الله امیریاراحمدی۱ که خود از مشهورترین روزنامه نگاران و فعالان سیاسی آن سالها بود، عکسی دیده می شود که در آن گروهی از مجروحان حوادث ۳۰ تیر در بروجرد حضور دارند.

او خود در توضیحات پشت عکس نوشته است:

قیام مردم بروجرد برای ابقاء حکومت ملی دکتر محمد مصدق؛ زخمی های ۳۰تیر ۱۳۳۱ بروجرد که در منزل اینجانب در بروجرد به یادگار گرفته شد. عین همین عکس و یک طومار ۵ متری شامل امضا با مهر و اثر انگشت مردم قهرمان بروجرد، سه روز دیگر به حضور جناب آقای دکتر مصدق رهبر ملت ایران شخصاً تقدیم می دارم.

بنیانگذار جبهه ملی بروجرد [امضا] حبیب الله امیریاراحمدی

حبیب الله امیریاراحمدی کیست؟

حبیب الله امیریاراحمدی، دومین فرزند حاج محمدخان مشهور به امیر اَمنَع، از زمین داران و خوانین خوشنام منطقة چالانچولان، به سال ۱۲۹۷ در بروجرد به دنیا آمد.

در بروجرد و تهران درس خواند و در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ به فعالیتهای سیاسی روی آورد. در ۱۳۲۵ به عضویت هیئت رئیسه کمیسیون تبلیغات حزب دموکرات ایران در بروجرد درآمد و در رقابت های انتخاباتی مجلس پانزدهم، از ائتلاف دکتر ابوتراب رازانی و امیرقاسم فولادوند حمایت کرد.

با اوج گرفتن نهضت ملّی شدن نفت و شکل گیری جبهه ملّی، به هواداری از این نهضت پرداخت و دو روزنامه حمایت ملی و قیام لر را در تهران بنیان گذاشت.

امیریاراحمدی در تلگرافی که پس از ترور نافرجام دکتر سید حسین فاطمی به او فرستاده، خود را عضو جبهه ملّی مرکز معرفی کرده است:

«طهران دفتر روزنامه باختر امروز- هم مسلک گرامی جناب آقای دکتر حسین فاطمی، از سوءقصد ناجوانمردانه و پیش آمد ناگواری که در قبال جانبازی و از خود گذشتگی آن جناب در راه اعتلاء و عظمت ایران عزیز رخ داده یک دنیا متأثر، بهبودی و سلامتی آن وجود عزیز را از قادر لایزال سائلم. از مژده سلامتی فوراً تلگراف کنید.

عضو جبهه ملّی مرکز: حبیب الله امیریاراحمدی»

پاسخ دکتر فاطمی به تلگراف فوق چنین بود:

«از مجلس، بروجرد جناب آقای حبیب الله امیریاراحمدی- از مراحم عالی سپاسگزارم، بحمدالله حالم بهتر است. دکتر حسین فاطمی.»

نامزدی نمایندگی مجلس هفدهم از حوزة بروجرد جدیترین حضور امیریاراحمدی در صحنه سیاست بوده و به رغم وابستگی فکری و سیاسی به جبهه ملّی، به شکل منفرد به رقابتهای انتخاباتی مجلس وارد شده است. حبیب الله امیریاراحمدی سالهای پایانی عمر را در بروجرد گذرانید و در تیر ماه  ۱۳۷۳ زندگی را بدرود گفت.

 

 

 

۱- این عکس و دیگر تصاویر مربوط به حبیب الله امیریاراحمدی را دختر وی، خانم ماندا امیریاراحمدی در اختیارم گذاشته اند.

 

 

تگ ها

مقالات مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب هم پیشنهاد میشود

Close
Close