اخبار بروجرد

نگاهی کوتاه به زندگی شهید غلامرضا ارجمندی

محمد گودرزی(الف.فرهیخته)- نامش غلامرضا بود اما «رضا» صدایش می زدیم. تکه کلامش «گُلِ گلاب» بود و موقع گفتگو با دوستان، به کرات از آن استفاده می کرد! برادر بزرگترش، علی همان ماههای نخست جنگ در خرمشهر به شهادت رسید.

رضا بی آن که مانعی باشد تحصیلات دوره متوسطه را ترک کرد، با مدرک سوم راهنمایی به نیروی زمینی ارتش پیوست، آموزش هدایت تانک چیفتن را دید و جمیع یگان های رزمی لشکر ۱۶ زرهی قزوین عازم جبهه های جنگ در غرب کشور گردید.

در زمستان ۱۳۶۵ از انجام عملیاتی بزرگ در جبهه جنوب خبردار شد: «کربلای ۵». بلافصله به مرخصی آمد و همراه گروهی دیگر از دوستان و همشهریانش از طریق بسیج، به شلمچه اعزام شد. این بار تفنگ به دست گرفت و همراه دیگر همرزمانش به قلب سپاه دشمن متجاوز یورش برد، مردانه جنگید و سرافرازنه شهید شد و عنوان «درجه دار ارتش جمهوری اسلامی ایران و بسیجی شهید» را تؤامان به خود اختصاص داد!

آن زمان، کسی با «ژن خوب» و «دوستان لواسانی» توده مردم را تحقیر نمی کرد، افتخاری اگر بود از آن مردان بی ادعا بود و نهایت آرزویشان؛ شهادت در میدان جنگ و علامت خوردن آن عبارت پایین ورقه «پروانه حمل شهید» که نوشته بود: «غسل ندارد»!

تگ ها

مقالات مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب هم پیشنهاد میشود

Close
Close