اخبار جهان

آیا ژئوپولیتیک خاورمیانه در حال تغییر است؟

آیا ژئوپولیتیک خاورمیانه در حال تغییر است؟ / ژئوپولیتیک کلی خاورمیانه طی چندین سال گذشته تغییر محسوسی نداشته است و در ماه‌های آینده نیز آماده تغییر اساسی نیست/ آن چه امریکا در مورد خاورمیانه باید از چینی‌ها و روس‌ها تقلید کندروزهای بروجرد- – پل پیلار؛ او سابقه ۲۸ سال کار در آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) را در فاصله سال‌های ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۵ میلادی داشته است. او اکنون کارشناس مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون و اندیشکده بروکینگز است. پیلار در فاصله سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ میلادی استاد مدعو در دانشگاه جورج تاون بود.

پل پیلار-نشنال اینترست: از جمله مهم‌ترین تحولات اخیر می‌توان به سفر “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین به عربستان سعودی و دیدار او با رهبران کشور‌های عربی اشاره کرد.

به طور خاص بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس مورد توجه قرار گرفت و بسیاری آن را به عنوان مدرکی مبنی بر جانبداری چین از امارات متحده عربی در برابر ایران در مورد اختلاف آن کشور با ایران بر سر مالکیت چندین جزیره کوچک در خلیج فارس تفسیر و قلمداد کردند.  

در همین حال، تعمیق آشکار روابط بین روسیه و ایران نشان دهنده معکوس شدن جزئی جریان عادی ارائه تسلیحات در رابطه با روسیه است به طوری که پهپاد‌های ساخت ایران به بخشی از حمله هوایی روسیه به اوکراین تبدیل شده اند. اسرائیل شاهد شکل گیری افراطی‌ترین دولت راستگرای تاریخ خود است که خود پرسش‌هایی را در مورد آینده روابط بهبود یافته آن کشور با برخی از کشور‌های عربی مطرح می‌سازد.

برگزاری مسابقات جام جهانی در قطر نه تنها توجه طرفداران ورزش بلکه توجه ناظران حاشیه‌های سیاسی و پیامد‌های احتمالی آن در رابطه با روابط میان کشور‌های عربی خلیج فارس با سایر کشور‌ها را به خود جلب کرد.  بخشی از پس زمینه همه مواردی که پیش‌تر ذکر کردم محور توجه ایالات متحده از خاورمیانه به سوی شرق آسیا می‌باشد چرخشی که امریکا درصدد تکمیل آن بوده و هرگز محقق نشده است.

بخش دیگری از این وضعیت مرتبط با زوال دیپلماسی در ارتباط با احیای برجام است.  تمایل زیادی به تفسیر بیش از اندازه وقایع تازه جهانی وجود دارد. این گرایش تا حدی ناشی از چیزی است که روانشناسان آن را “اثر تازگی” می‌نامند. هم چنین، این وضعیت از نیاز مفسران برای اظهارنظر در مورد موارد تازه ناشی می‌شود و آنان در این میان می‌کوشند با ذکر اخبار چنین کاری را انجام دهند.

در این مورد، تفسیر بیش از حد این موارد می‌تواند منجر به اظهارات مشکوک شود در مورد این که چگونه ظاهرا چین در یک رقابت در خاورمیانه طرف چند بازیگر را می‌گیرد یا روابط روسیه و ایران در حال تبدیل شدن به یک اتحاد استراتژیک عمیق است یا روابط اسرائیل و اعراب هم چنان به پیشرفت خود ادامه خواهد داد و یا آن که ایالات متحده در چنین روندی بزرگترین بازنده است نیز در زمره نتیجه گیری‌های حاصل از تفسیر بیش از حد می‌گنجند.

 هر فرضیه‌ای در مورد تنظیم مجدد روابط در منطقه به سرعت با ناهماهنگی مواجه می‌شود.  برای مثال، به چشم انداز یک همسویی که در آن اردوگاه اسرائیل و شورای همکاری خلیج فارس در برابر اردوگاه روسیه و ایران قرار می‌گیرد نگاه کنید. نگاه به این موضوع می‌تواند تمایل شدید اسرائیل برای حفظ روابط خوب با روسیه را توضیح دهد.

انگیزه این تمایل عمدتا به دلیل علاقه اسرائیل به ادامه حمله به اهدافی در سوریه بدون مواجه شدن با مجازات است و این امر زمینه ساز بی میلی اسرائیل برای ارائه هرگونه حمایت قابل توجه به اوکراین در طول جنگ در جریان در آن کشور بوده است.

 ملاحظات کوتاه مدت، رویداد‌های خارج از منطقه و گاه ملاحظات سیاسی داخلی دست کم به اندازه هر چیزی که می‌توان آن را تجدیدنظر اساسی در ژئوپولیتیک منطقه توصیف کرد در اخبار منتشر شده از خاورمیانه نقش داشته است.

سفر “شی جین پینگ” به عربستان سعودی بخشی از تلاش چین برای تعمیق روابط با اعراب خلیج فارس بود، اما هم چنین فرصتی خوشایند برای رئیس جمهور چین بوده تا حکمرانی و دولتمردی خود را در میانه اعتراضات و مشکلات مربوط به کووید در داخل چین به خارج از کشور نشان دهد چرا که او در بخش عمده دوره شیوع کووید در چین باقی مانده بود.

بیانیه چین و شورای همکاری خلیج فارس در مورد جزایر خلیج فارس در ظاهر ملایم و بیطرفانه بود و تنها اشاره می‌کرد که مناقشه بر سر آن باید از طریق مذاکرات دوجانبه بر اساس قوانین بین المللی حل و فصل شود.

ایران با این بیانیه مخالفت کرد. دلایل زیادی برای این باور وجود دارد که چین هم چنان خواهان روابط گسترده با هر دو طرف خلیج فارس است.

ایران تامین کننده عمده نفت چین و واردکننده کالا‌های چینی بوده است. سال گذشته بود که چین و ایران یک “توافق راهبردی” بیست و پنج ساله امضا کردند. برای روسیه، این روز‌ها تقریبا همه چیز حول محور جنگ آن کشور در اوکراین می‌چرخد و جنگ برای همیشه ادامه نخواهد داشت.

شکل روابط آن کشور با ایران از جمله خرید پهپاد از آن تهران در حال حاضر نشانه تلاش روسیه برای نجات کارزار نظامی شوم خود است و نه آن که نشان دهنده هرگونه بازنگری استراتژیک در سیاست مسکو در قبال خاورمیانه باشد. روابط روسیه و ایران همواره ترکیبی پیچیده از درگیری و همکاری بوده است و احتمالا به همین شکل نیز باقی خواهد ماند.

در مورد برجام عدم اشاعه تسلیحات هسته‌ای و دیپلماسی مربوط به ایالات متحده تحرکات کوتاه مدت و سیاست داخلی عوامل تاثیرگذار اصلی بوده اند. هیچ یک از موضوعاتی که اکنون در مورد مسئله هسته‌ای ایران رخ می‌دهد که به بحران گسترش تسلیحات هسته‌ای نزدیک می‌شود اگر ترامپ مصمم به خنثی سازی هر کار مهمی که اوباما انجام داده بود نمی‌شد و از برجام در سال ۲۰۱۸ میلادی خارج نشده بود رخ نمی‌دادند.

ژئوپولیتیک کلی خاورمیانه طی چندین سال گذشته تغییر محسوسی نداشته است و در ماه‌های آینده نیز آماده تغییر اساسی نیست. تصویر منطقه‌ای رقابت‌هایی را نشان می‌دهد که تا حدی بر اساس تقسیمات قومی و مذهبی هستند، اما هم چنین بازتاب دهنده جاه طلبی‌های گاهی اوقات بی ثبات کننده رهبران فردی (مانند محمد بن سلمان حاکم سعودی) یا تعاملات گذشته (مانند اتحاد ایران و سوریه که تا حدی میراثی است از ائتلاف‌های بین المللی شکل گرفته در طول زمامداری حکومت صدام در عراق بوده است) می‌باشند.

گسست‌های قابل توجهی بین حاکمیت و مردم کماکان وجود دارد. اعتراضات اخیر در ایران بیش‌ترین سرفصل‌ها را در این زمینه به خود اختصاص داده است، اما این گونه گسست‌ها در آن سوی خلیج فارس نیز وجود دارد مانند گسست بین حکومت سنی و اکثریت تحت سلطه جمعیت شیعه در بحرین در حالی که سایر کشور‌های اقتدارگرای عربی خلیج فارس یا چشم خود را نسبت به انقیاد می‌بندند و یا برای حفظ آن به اقدامات قهرآمیز متوسل می‌شوند.  

سپس مناقشه حل نشده اسرائیل و فلسطین وجود دارد. علیرغم بیش‌ترین تلاش‌های اسرائیل برای بیرون راندن این مسئله از آگاهی افکار عمومی جهان (با استفاده از همکاری و ایجاد انگیزه‌های مناسب برای برخی از رژیم‌های عربی خلیج فارس) بازتاب عمومی مسئله فلسطین کماکان ادامه دارد.

ما در حاشیه مسابقات جام جهانی در قطر شاهد اعلام همبستگی با فلسطینیان بودیم.  تصویر دخالت قدرت‌های خارجی نیز اساسا تغییر نکرده است. روسیه علیرغم مواجهه با تحریم‌ها و بداخلاقی هایش در ارتباط با تجاوز به اوکراین کماکان به نمایش مهارت اش در کار کردن با تمام طرفین درگیر در خاورمیانه از اسرائیل گرفته تا ایران ادامه می‌دهد.

سفر اخیر شی بخشی از تلاش چین برای تقلید از روس‌ها با سیاست خارجی همه جانبه در خاورمیانه است. ترکیه یکی دیگر از قدرت‌های فعال خارجی است اگرچه سیاست آن کشور به دلیل حضور کامل در مرز‌های خارجی و داشتن نگرانی‌های ویژه در مورد فعالیت کرد‌ها در سوریه و عراق و هم چنین ملاحظات ایدئولوژیک مرتبط با ارتباطات حزب حاکم با اخوان المسلمین محدود شده است.

ایالات متحده احتمالا محدودترین قدرت خارجی در روابط خود با منطقه بوده و هم چنان خواهد بود. این محدودیت به سیاست داخلی ایالات متحده و میراث درگیری‌های گذشته مربوط می‌شود که به ویژه در حمایت چشمگیر امریکا از اسرائیل و خصومت غیر قابل توجیه آن کشور با ایران آشکار شده است.

 سیاست محتاطانه ایالات متحده در قبال خاورمیانه در ماه‌ها و سال‌های آینده نیازی به پیش بینی‌ها در مورد تغییر ژئوپولیتیک در منطقه ندارد و در عوض می‌تواند مستلزم اجرای درس‌هایی باشد که سال‌ها پیش امکان آموختن آن وجود داشت.

یکی از درس‌ها این است که ایالات متحده برای گسترش نفوذ باید از روس‌ها و اکنون از چینی‌ها در تقلید کند و با تمام بازیگران در تعامل باشد نه آن که کشور‌های خاورمیانه را به عنوان دوست و دشمن تقسیم کرده و در دو اردوگاه قرار دهد.

درس دیگر این است که اگرچه دلایل خوبی برای ایالات متحده به منظور حضور در منطقه وجود دارد، اما این تعامل نیازی به اشکال نظامی شدیدی ندارد که مستلزم هدر رفتن منابع عظیم و متحمل شدن شکست‌های بسیار باشد. در نهایت آن که چین دیپلماسی فعال و گسترده خود را با فشار‌های امنیتی سنگین در خاورمیانه پیوند نزده و ایالات متحده نیز نباید این کار را انجام دهد.

 

منبع: فرارو

تگ ها

مقالات مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب هم پیشنهاد میشود

Close
Close