دین و اندیشه

با تملق گویی انسانیت را به بند نکشیم!

هادی سروش- تملق و چاپلوسی امروزه یک کار ساده ای نیست که از هر زبان و تریبونی ساخته باشد، بلکه نیاز به ارکانی دارد مانند؛ زبان بازی، پرروئی، خبرچینی، دورویی، نوکر صفتی، البته با چانشنیِ خوش صدایی و خوش پوشی و نهایتا؛ ارتباط با ارکان قدرت!

پیامبرعزیزما،درنکوهش چنین بلیه ای حرف آخر فرمود که :«به صورت چاپلوسان و متملقان خاک بپاشید؛ – اَحْثُّوا التُّرابَ عَلی وُجُوهِ الْمَدّاحینَ؛ ». امیرمؤمنان(ع) براین باوراست که: « ثنا و ستایش بیش از استحقاق، تملق است ؛ – الثناء بأکثر من الاستحقاق ملق … ». .

خطرات چاپلوسی:

۱) چاپلوسی و خطر بی دینی! پیامبر(ص)میفرماید: “اگرکسی باچاقوی تیزی به سراغ مردی برود، برای او بهتر است از اینکه در پیش روی او مدحش را بگوید.” و امام علی (ع) ؛چاپلوسانِ گیرِ نان و نام را؛ “بردگان همیشگی” معرفی میکند.

امام خمینی مینویسد: “تملّق، مبدأش شرک و جهل بوده و غایتش نفس است و ثمره‏ اش خفّت و خوارى می باشد. به هرحال باید دانست که چاپلوسی از آبشخور نفاق و خود خواهی سیراب شده است” استادمطهری این رذیله تملق گوئی را به بند کشیدن انسانیت معرفی کرده و انسانی که در بندِ رسیدنِ به منافع مادی باشد، بکلی فاقد حرّیت و مردانگی خواهد شد!.
.
۲)ایجاد خودشیفتگی: تملق آدمی را تا جائی میرساند که همواره “توقع حمد” از دیگران دارد که نوعی “ستایش آمیخته با پرستش”است! این معنا در قرآن با این تعبیر آمده : «اینان دوست دارند تا ستایش شوند و محمود گردند». (آل‌عمران/۱۸۸) امام علی(ع)فرمود: “چه بسا کسانی که با ستایش دیگران فریب می‌خورند》. خود شیفتگان قدرت از بس تملق میشنوند ، استبداد به رای خواهند داشت و تملقات گوش آنان را نسبت به شنیدن “نقد” سنگین میکند و رفته رفته چنان توهم زده میشوند که همه رفتار خود را عین خوبی و صلاح دانسته و برای احدی پشیزی ارزش قایل نمیشوند!

۳)نفی شایستگان: خیلی واضح است که وقتی “چاپلوسی” نهادینه شد، افرادفاقدِشایستگی برای رسیدن به قدرت و ریاست از اهرم تملق گویی وارد میشوند! و از افراد مورد تملق در جامعه چهره ای مشمئز کننده، ساخته و پرداخته میشود.

این چالش های زیاده گوئی متملقانه، وقتی بیش از پیش میشود که احیانا از زبان بزرگان علم و ادب و هنر، به تعریف و تمجید بی حساب از شخص و یا صاحب مقامی، درجامعه مطرح شود. غیرقابل انکار است وقتی آدمی از زبان بزرگانی که انتطار ندارد تعریف و تمجیدهایی را میشنود که اگر هم دوگانگی و نفاق نباشد؛ یعنی باور آن شخص باشد – مثل اینکه بگوید فلانی فاقد کوچکترین اشتباه است – شنونده را مشمئز میکند و نسبت به نقاط مثبت واقعی آن شخص هم دچار شک و تردید میکند!

درست همین نقطه، روزنه ی پمپاژ چاپلوسی در جامعه است.
امروز به آن روش چاپلوسی، مدل جدیدی هم، اضافه شده و با نام ائمه (ع) و مراسم عزاداری و یا جشن های مذهبی، آن زشتی بوسیله برخی گویندگان و مداحان تکرار میشود!

عجیب آنجاست که برای همه این زشت گویی و زشت رفتاری در جهت تقویت خود و یا عقب نیافتادن از دیگران سر “سفره انقلاب”!؛ از توجیه لایتچسبکی بنام “حفظ دین و یا مصلحت اسلام” و اقتضاء وظیفه شرعی استفاده میکنند!

سوال جدی این است؛ اگر راه تملق، مشروع و معقول بود، حتما رسول خاتم (ص) از آن در طول ۲۳ سال بهره میبرد، خصوصا آن روزی که شعرگوئی در اوج روزگار خودش بود. پس اگر ایشان با این پلشتی به مبارزه برخاست، نشان از این حقیقت است که هیچ یک از کسانی که در قلمرو دین و حاکمیت دینی حضور و بروز دارند، حق بهره جوئی از چنین روشهایی را ندارند.

برای این قلم، جای شگفتی است که مذهبی ها و خصوصا روحانیین به فسادهای اخلاقی و اجتماعی مانند بی حجابی نهایت حساسیت را دارند که البته هم باید داشته باشند ولی از فساد و آسیب بزرگ “چاپلوسی” به آرامی گذر میکنند!

تگ ها

مقالات مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Close