اخبار ایران

مرگ روزانه ۱۰ بیمار در صف انتظار برای دریافت عضو/ سالانه ۶ هزار عضو قابل اهدا زیر خاک می‌رود

روزهای بروجرد– درحالی ۲۵ هزار نفر در لیست انتظار برای دریافت عضو وجود دارند که فقط خانواده هزار نفر از افراد مرگ مغزی شده به این اهدا رضایت می‌دهند، سالانه حدود ۶ هزار عضو سالم درحالی‌که می‌توانستند نجات‌بخش جان بیماران باشند به خاک سپرده می‌شوند.

مظاهر گودرزیلیست انتظار برای دریافت عضو، لیستی ۲۵ هزار نفره است که روزانه ۷ تا ۱۰ نفر از آن‌ها فوت می‌کنند. این درحالی‌ست که سالانه چیزی حدود ۶ هزار عضو سالم از افراد مرگ مغزی شده زیر خاک می‌روند که هر کدام از آن‌ها می‌توانستند نجات‌بخش جان یک بیمار باشند. اما فرآیند اهدای عضو کار چندان ساده‌ای نیست؛ از تشخیص به‌موقع مرگ مغزی گرفته تا دریافت رضایت از خانواده‌ها عملیات اهدا را پیچیده می‌کند، فرصت طلایی‌ای که اگر قدر دانسته نشود حداقل سه عضو سالم از بیمار مرگ مغزی شده بدون اهدا به خاک سپرده می‌شود و درپی آن بیمار زنده‌ای که در لیست انتظار قرار داشت فوت می‌کند.

دراین میان کارت‌های اهدای عضو نقش مهمی در فرآیند اهدا ایفا می‌کنند، طوری‌که کتایون نجفی‌زاده، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان به خبرآنلاین می‌گوید: «اگر خانواده‌ای بداند فرد مرگ مغزی شده‌اش کارت اهدای عضو دارد نزدیک به ۱۰۰ درصد به اهدا رضایت می‌دهد درحالی‌که بررسی‌ها نشان داده اگر کارت اهدای عضوی وجود نداشته باشد میزان رضایت به ۴۸ درصد کاهش پیدا می‌کند.»

نجفی‌زاده در ادامه گفت‌وگوی خود علاوه بر اقدامات انجمن اهدای عضو ایرانیان برای تسهیل شدن روند پیوند عضو، از انواع روش‌های اهدا در سایر کشورها و همچنین مشکلات بیماران پیوندی در ایران مانند کمبود و گرانی داروها می‌گوید.

شما در ادامه می‌توانید ادامه این گفت‌وگو را بخوانید.

خانم دکتر کمی درباره انجمن اهدای عضو ایرانیان بگویید؟

انجمن اهدای عضو ایرانیان را سال ۱۳۹۴ تاسیس کردیم، آن زمان من هنوز رئیس اداره پیوند وزارت بهداشت بودم. دلیل تاسیس این انجمن این بود که رسیدن به اهداف ما در بدنه دولت مشکل بود، یعنی خیلی از کارها آن‌جا به‌سختی پیش می‌رفت. برای همین تصمیم گرفتیم با خیلی از شخصیت‌های بزرگ علمی اهدا و پیوند عضو و همچنین شخصیت‌های فرهنگی این کار را انجام دهیم. بنابراین با جناب دکتر فاضل که پدر اهدای عضو ایران هستند، دکتر نوبخت، دکتر ملک‌حسینی، آقای دکتر ماندگار و تعداد دیگری از اساتید این رشته انجمن را ایجاد کردیم. از میان هنرمندان هم آقای پرویز پرستویی و خانم ثریا قاسمی عضو رسمی هیأت امنای انجمن هستند.

هدف اصلی شما در تاسیس انجمن چه بود؟

در یک جمله ارتقاء اهدای عضو از لحاظ کمیت و کیفیت در ایران.

منظورتان از کمی و کیفی چیست؟

از نظر کمی این‌که متاسفانه روزی ۷ تا ۱۰ نفر به دلیل نرسیدن عضو پیوندی در شرایط عادی فوت می‌کنند، الان که با شیوع ویروس کرونا مواجه هستیم به دلیل کاهش پیوند این آمار بالاتر هم رفته است، در چنین شرایطی بیمارانِ منتظر در لیست انتظار بدون این‌که عضوی دریافت کنند فوت می‌کنند. از طرفی در یکسال ما ۳ هزار مرگ مغزی با شرایط اهدای عضو داریم، از این تعداد حدوداً هزار نفرشان به اهدای عضو رضایت می‌دهند و از ۲ هزار نفر دیگر عضوی اهدا نمی‌شود، اگر هرکدام از این دو هزار نفر از ۸ عضو قابل اهدا سه عضو قابل پیوند داشته باشند تقریباً ۶ هزار عضو سالم و قابل اهدا زیر خاک می‌رود و متناسب با این تعداد حدود ۳ هزار بیمار نیازمند پیوند هم خاکسپاری می‌شوند. اگر حتی نیمی از این دو هزار نفر عضوشان اهدا می‌شد شاید دیگر کسی از افراد منتظر در لیست انتظار پیوند اعضا فوت نمی‌کردند.

چرا تعداد پیوندها کم است و میانگین آن از این هزار نفر بیشتر نمی‌شود؟

دو عامل وجود دارد. یکی این‌که ممکن است کسی مرگ مغزی شود اما مرگ مغزی او به‌موقع تشخیص داده نشود، این مسئله در کشورهای مختلف هم هست، ممکن است سیستم بررسی اهدا در یک منطقه وجود نداشته باشد یا اگر هست فعال نباشد و نتواند موارد مرگ مغزی را شناسایی کند.

در ایران این مشکل وجود دارد؟

در ایران برای رفع این مسئله تعداد واحدهای اهدای عضو افزایش پیدا کرده است، یعنی از حدود ۱۶ واحد اهدای عضو رسید به ۵۶ واحد اهدای عضو و درحال حاضر همه دانشگاه‌های کشور واحد اهدای عضو دارند، بنابراین ما منطقه‌ای خارج از پوشش واحدهای اهدای عضو در کشور نداریم.

یعنی تشخیص مرگ مغزی به درستی انجام می‌شود؟

البته ممکن است در برخی مناطق کیفیت این تشخیص خوب نباشد اما سازوکار تشخیص وجود دارد. نکته مهم این است که علائم حیاتی مرگ مغزی بسیار ناپایدار است، یعنی اگر دیر رسیدگی شود ممکن است بیمار قبل از این‌که به اهدا برسد ایست قلبی کند. بنابراین لازم هست تیم اهدا در مورد تمام مراحل اهدای عضو آشنایی خوبی داشته باشند. یکی از اقدامات خیلی مهم در انجمن ما آموزش مداوم درباره مراحل تشخیص، تایید و مراقبت از مرگ مغزی است که به واحدهای اهدای عضو کل کشور داده می‌شود.

شما گفتید دو عامل برای پایین بودن اهدای عضو وجود دارد که یکی از آن‌ها مرحله تشخیص و تایید مرگ مغزی و مراقبت بود؛ درخصوص عامل دوم بگویید؟

بزرگترین ضعف همه‌ی کشورهای دنیا در اهدای عضو، مسئله رضایت خانواده‌ها است. هنوز در برخی مناطق ایران آمار رضایت خانواده‌ها برای اهدای عضو حدود ۳۰ درصد است.

آیا سازوکار و پروتکلی برای جلب رضایت خانواده‌ها وجود دارد؟

ببینید، یک مادر وقتی حاضر نبوده خاری دست فرزندش برود، سخت می‌شود رضایت دهد کبد، قلب و سایر اعضای پیوندی از بدن فرزند مرگ مغزی شده‌اش خارج و به بیمار پیوندی اهدا شود؛ اما کِی می‌تواند این تصمیم را بگیرد، موقعی که به او ثابت شود فرزندش مرده و امکان بازگشت او وجود ندارد و دیگر این‌که یقین کند بهترین تصمیم در این لحظه برای فرزندش تصمیم به اهدای عضو او است. اگر مادر به این نتیجه برسد که فرزند مرگ مغزی‌اش فوت شده، بعد فکر کند چه راهی وجود دارد که اعضای بدنش سالم بماند و در این راه باقیات صالحات برای فرزند و خانواده داشته باشد، تصمیم به اهدای عضو می‌گیرد.

این مراحلی که شما توضیح دادید سازوکار تخصصی دارند؟

بله، صحبت کردن با خانواده‌ها در این شرایط به تخصص نیاز دارد، مجموعه‌ای از علم روانشناسی، جامعه‌شناسی و ارتباطات باید کنار هم قرار بگیرند. قبلاً این‌طور بود که اگر کسی روابط عمومی خوبی داشت به او ماموریت می‌دادند تا از خانواده رضایت بگیرد، درحالی‌که این افراد باید تکنیک‌های ویژه‌ای بلد باشند. همکار ما دکتر قبادی در انجمن از بهترین‌های این مسئله در ایران و جهان است و کتابی در این باره هم دارند، در این تکنیک‌ها با کمال صداقت و استفاده از روش‌های درست در موقعیت‌های درست به موضوع گرفتن رضایت از خانواده فرد مرگ مغزی شده اشاره شده است. مثلاً وقتی خبر مرگ مغزی به خانواده‌ها داده می‌شود طبیعی است که آن‌ها واکنش نشان می‌دهند و نباید در آن لحظه هیچ حرفی درباره اهدای عضو گفته شود وباید در ابتدا به خانواده فرصتی کوتاه داده شود تا این خبر بد را درک کنند.

شما درانجمن این تکنیک‌ها را آموزش می‌دهید؟

بله، آموزش به تیم‌های اهدای عضو در کل کشور را یکی از وظایف خودمان می‌دانیم. حتی در دوران کرونا تمام این دوره‌ها به صورت اینترنتی برگذار شد، چراکه این مسئله خیلی اهمیت دارد؛ اگر یک موقع هماهنگ کننده‌ای با خانواده‌ها بد صحبت کند و از روش غلطی استفاده کند؛ نه تنها خانواده به اهدای عضو رضایت نمی‌دهد بلکه سبب می‌شود آن خانواده دچار داغ‌دیدگی مزمن شود.

کارت‌های اهدای عضو چقدر کمک می‌کند تا روند رضایت گیری بهتر طی شود؟

خیلی زیاد؛ کارهای فرهنگی و افزایش افراد دارنده کارت اهدای عضو به خانواده‌ها کمک می‌کند در آن لحظه تصمیم‌گیری احساس تنهایی نکنند، چون او اگر نداند عزیز مرگ مغزی‌ شده‌اش چه چیزی می‌خواسته و خودش باید در این باره تصمیم‌گیری کند شرایط واقعاً سخت می‌شود. اگر خانواده‌ای بداند فرد مرگ مغزی شده‌اش کارت اهدای عضو دارد نزدیک به ۱۰۰ درصد به اهدا رضایت می‌دهد درحالی‌که بررسی‌ها نشان داده اگر کارت اهدای عضوی وجود نداشته باشد میزان رضایت به ۴۸ درصد کاهش پیدا می‌کند. بنابراین دریافت کارت اهدای عضو مهم است.

این‌که علاوه بر مرکز شما امکان ثبت نام اهدای عضو در برخی مراکز دانشگاه های علوم پزشکی وجود دارد، به نظرتان این مسئله مشکلی ایجاد نمی‌کند؟

مراکز دانشگاهی مختلف مردم را برای اهدای عضو تشویق می‌کنند و هر کدام یک سامانه دارند، انجمن هم طی یک تفاهم نامه از طرف وزارت بهداشت به عنوان سامانه مرکزی کارت‌های اهدای عضو به انجام این کار مامور شده است، اما یک نکته وجود دارد اگر کسی از سامانه یک دانشگاه کارت اهدای عضو بگیرد اطلاعات او در حوزه همان دانشگاه قابل دسترسی است، ولی وقتی کارت اهدای عضو مرکزی داشته باشید در همه جای کشور کارت شما قابل دسترس است.

یعنی دانشگاه‎ها علوم پزشکی اطلاعات خودشان را به شما نمی‌دهند؟

چرا می‎توانند بدهند، انجمن در حال حاضر دارای ۲۰ شعبه در سراسر کشور است و عملا به‌تدریج اطلاعات کارت اهدای عضو استان‌های مختلف در حال  تجمیع با سامانه مرکزی است. در صورت عدم تجمیع یک مرکز با سامانه مرکزی اگر فردی مرگ مغزی شد باید با واحد اهدای عضو آن دانشگاه تماس گرفته شود و پرسیده شود آیا فرد مرگ مغزی شده در آن دانشگاه کارت اهدای عضو دارد یا ندارد.

این مسئله مشکلی ایجاد نمی‌کند؟

نه، مشکل خاصی ایجاد نمی‌کند، مهم این است که آن فرد به طریقی اطلاع داده باشد که من دوست دارم در صورت مرگ مغزی اهدای عضو کنم، چون این کارت‌ها فقط برای همین اطلاع رسانی است و جنبه قانونی ندرد.

اشاره خوبی به جنبه قانونی کارت‌های اهدای عضو داشتید، در این‌باره تلاشی کرده‌اید، به این معنا که این کارت‌ها ضمانت اجرایی داشته باشند؟

روابط انجمن با مجلس شورای اسلامی همیشه خوب بوده است، ما توانستیم در کمیسیون اجتماعی مجلس و هیأت دولت مصوب کنیم که اعلام آمادگی افراد برای اهدای عضو، در کارت‌های ملی، گواهینامه، کارت بیمه، پرونده الکترونیک سلامت، ثبت شود، یعنی به طروق مختلف ثابت شود فرد دوست دارد اعضای بدنش اهدا شود و این اقدام کار آسانی نبود، چیزی حدود ۸ سال طول کشید که انجام شود و حالا در مراحل انجام کارهای اجرایی و کارشناسی است. اما درباره این‌که رضایت افراد جنبه قانونی داشته باشد عمدا اقدامی نکردیم.

سیستم اهدای عضو در دیگر کشورها چطور است؟

ببینید، سیستم اهدای عضو برخی کشورها به‌صورت Opt Out است، در این سیستم یعنی همه آدم‌ها اهدا کننده هستند، مگر این‌که کارت عدم اهدا گرفته باشند.

چرا ما در ایران این کار را انجام نمی‌دهیم؟

به‌خاطر این‌که همه کشورهایی که این سیستم را دارند، به‌خصوص کشورهای اروپایی مردم به صورت اجباری اهدا کننده هستند، بررسی‌ها نشان می‌دهد در این روش مردم اصطلاحاً از اهدا زده شده‌اند چراکه احساس می‌کنند یک اجبار بی‌منطق برای‌شان وجود دارد. تجربه هم نشان می‌دهد هرجایی که به مردم زور وارد کنیم احساس می‌کنند حقی از آن‌ها گرفته شده است. از طرفی در مرگ مغزی، قلب فرد برای چند روز تپش دارد و خانواده گمان می‌کند او زنده است، حالا اگر در این سیستم (Opt Out) فرد را برای اهدا ببرند ممکن است خانواده گمان کند بیمارستان می‌خواهد اعضای بدن عزیزشان را برای یکی از مقامات یا افراد نزدیک به آن‌ها استفاده کنند، آن‌ها فکر می‌کنند بیمارستان الکی به‌آن‌ها  گفته‌اند فرد دچار مرگ مغزی شده است. در کشورهایی که این سیستم را دارند متوجه شدند اثر منفی دارد و حتی در برخی موارد آمار اهدای عضوشان پایین آمده است. آن‌ها بعداً این روش را به Soft Opt Out تغییر دادند، یعنی همچنان اجبار هست اما کمی نرم‌تر است، به این معنا که با خانواده هم صحبت کنیم تا رضایت آن‌ها را جلب کنیم، در اسپانیا که رتبه اول اهدای عضو را دارد، با این‌که سیستم آن‌ها Opt Out است و با این‌که از مجلس قانونی تحت عنوان رضایت نفر اول دارند، یعنی اگر من رضایت داشته باشم کسی نمی‌تواند رضایت من را باطل کند، باز هم از خانواده رضایت می‌گیرند و اگر خانواده رضایت نداد اهدای عضو را کنسل می‌کنند.

نظر خودتان چیست، شما خودتان به کدام ایده در اهدای عضو نزدیک هستید؟

ما هم نمی‌خواهیم در ایران اجباری به خانواده‌ها وارد شود، با کارشناسی‌هایی که در انجمن ما انجام شده تصمیم گرفتیم روی بحث قانونی شدن کارت اهدای عضو کار نکنیم با وجود این‌که رابطه خوبی با مجلس داریم، اما نمی‌خواهیم سیستم اجبار (Opt Out) را انتخاب کنیم و مدتی بعد به این نتیجه برسیم اهدای اجباری عضو فایده ندارد و دوباره بخواهیم برگردیم به سیستم Soft Opt Out و بخواهیم با خانواده‌ها صحبت کنیم، درحالی‌که ما همین الان داریم همین کار را انجام می‌دهیم.

حتی با وجود این‌که می‌دانید حدود یک‌سوم موارد مرگ مغزی که می‌توانند عضوی اهدا کنند منجر به اهدای عضو نمی‌شود؟

برای این‌که راه این مسئله چیز دیگری است، مثلاً در انگلستان سیستمی راه انداختند به این ترتیب که در بیمارستان‌ها به تعدادی از پرستاران تخصص اهدای عضو دادند، یعنی کاملاً آن‌ها را آموزش دادند، این‌ها پرستاران اهدای عضو هستند. متوجه شدند وقتی از این سیستم استفاده کردند آمار اهدای عضو بالا رفت؛ دلیل این بود از همان اول که در بیمارستان مورد مرگ مغزی پیدا می‌شود این پرستاران به سرعت وارد کار می‌شوند و در مراقبت از مرگ مغزی، تشخیص و صحبت با خانواده‌ی فرد و حمایت از خانواده، اقدامات لازم را انجام می‌دهند در نتیجه از نقطه شروع همه موارد به‌طور کاملاً تخصصی انجام می‌شود.

در ایران چطور است؟

در ایران هم تقریباً این سیستم وجود ندارد، بیمارستان‌ها موظف هستند موارد مرگ مغزی خود را به سرعت به واحدهای اهدای عضو اطلاع دهند، این مسئله مصوبه هیأت وزیران سال ۱۳۸۱ است؛ وقتی این اطلاع داده شود فرآیند رضایت‌گیری آغاز می‌شود، اما فرق ما این است که تیم‌های اهدای عضو در بیمارستان‌ها مستقر نیستند. مثلاً در بیمارستان بعضی از کشورها مانند اسپانیا چطور بخش‌های جراحی و اطفال وجود دارد، بخش اهدای عضو هم وجود دارد. در ایران این ساختار دارد آهسته آهسته شکل می‌گیرد.

به خانواده اهدا کننده خدماتی داده می‌شود؟

ما از طریق انجمن مددکاری خانواده‌های اهدا کننده را انجام می‌دهیم؛ یعنی ۹۲۰۰ مورد تا حالا در ایران اهدا کننده داریم و طبق مطالعات ما ۶۸ درصد آن‌ها سرپرست خانواده بودند. معمولاً کسی هم که پشت پورشه نشسته باشد مرگ مغزی نمی‌شود، بلکه کسی‌که از موتور یا خودروهای با ایمنی کم استفاده می‌کند یا شغل‌هایی مانند کار در ارتفاع دارد با مرگ مغزی مواجه هستند، این گروه‌ها در بسیاری از موارد خانواده‌های زیر خط فقر هستند، حالا شما تصور کنید سرپرست خانواده در شرایطی مرگ مغزی هم شده است و خانواده‌های آن‌ها با وجود تمام مشکلاتی که دارند به رایگان اعضای عزیزشان را برای نجات بیماران اهدا کردند، در ازای کار بزرگی که انجام دادند هیچ قیمت‌گذاری وجود ندارد، اما ما سعی می‌کنیم مشکلات آن‌ها را شناسایی کنیم و برای رفع آن‌ها تلاش کنیم، مثلاً در برابر مشکلاتی مانند تحصیل، درمان و مواردی از این دست از آن‌ها حمایت می‌کنیم.

اجازه بدهید چندتا آمار از شما بپرسم؛ در ایران چقدر مرگ مغزی داریم؟

در ایران سالانه حدود ۵ تا ۸ هزار نفر جان خود را با مرگ مغزی از دست می‌دهند که نیمی از آن‌ها (حدود ۳ هزار نفر) اعضای قابل پیوند دارند، البته این آمار محاسبه شده است، یعنی تا حالا چون ثبت اطلاعات دقیق و جز به جز وجود نداشته این آمار با توجه به فرمولها محاسبه شده است. اما با توجه به اینکه سامانه ملی ثبت اطلاعات فراهم آوری و پیوند اعضا توسط انجمن برای وزارت بهداشت نوشته شده و در حال بهره برداری است، از چند ماه آینده آمار تمام موارد مرگ مغزی به دقت قابل ارائه خواهد شد. یعنی کاملاً نشان می‌دهد در هر شهر چقدر مرگ مغزی وجود دارد، چه تعداد از آن‌ها قبل از اهدا منجر به ایست قلبی می‌شود، چه تعداد رضایت نمی‌دهند و همه این موارد کاملاً مشخص می‌شود.

چند نفر در لیست انتظار برای دریافت عضو هستند؟

بیش از ۲۵ هزار نفر در لیست انتظار هستند، و متاسفانه همان‌طورکه قبلاً گفتم روزانه ۷ تا ۱۰ نفر از آنان به دلیل نرسیدن عضو پیوندی فوت می‌کنند.

‌کم‌ترین سن و بیشترین سن برای فرد مرگ مغزی شده که عضوی از آن اهدا شده چند سال است؟

تا آخرین اطلاع بنده کوچکترین اهدا کننده ۱۱ ماهه بود و بزرگترین فرد ۷۹ ساله بوده است.

وضعیت اهدای عضو در ایران نسبت به آسیا و جهان چگونه است؟

ایران تا قبل از شیوع کرونا در آسیا رتبه اول را داشت، البته همچنان این رتبه را حفظ کرده است اما آمارها خیلی پایین آمده‌اند. نسبت به جهان قبل از کرونا رتبه ۳۱ جهان بودیم که الان رتبه ۳۵ را داریم.

بیشترین تقاضای دریافت عضو برای کدام عضو است؟

مانند بسیاری از کشورها بیشترین تقاضا برای کلیه است.

کلیه از فرد زنده هم اهدا می‌شود؟

بله، یک نفر داوطلبانه می‌تواند این کار را انجام دهد.

شما خودتان با اهدای کلیه از فرد زنده غیرفامیل موافق هستید؟

خیر

می‌توانم دلیل مخالفت‌تان را بپرسم؟

بله، ببینید، گاهی فرد زنده‌ای‌ که می‌خواهد کلیه‌اش را به فرد نیازمند عضو اهدا کند از میان فامیل و بستگان او است که ژنتیک مشابهی دارند، در این صورت من با اهدا موافق هستم، دلیل‌اش این است که دوام آن کلیه بعد از اهدا بالا خواهد بود، چیزی حدود دو برابر کلیه اهدایی که تطابق ژنتیکی ندارد قابلیت دوام دارد. البته الان وزارت بهداشت قدم مثبتی برداشته طوری‌که حتی اهدای کلیه از فرد زنده باید با گیرنده آن تطابق ژنتیکی داشته باشد تا عملیات اهدا انجام بگیرد، امروز کسی بخواهد کلیه‌ی خودش را اهدا کند وارد لیست اهدا کننده‌های داوطلب می‌شود بعد از سنجش ژنتیک فرد و تطبیق با ژنتیک دریافت کننده‌های عضو اهدایی عملیات اهدا صورت می‌گیرد. در مورد مرگ مغزی هم در تهران این بررسی‌ها شروع شده و دارد گسترده‌تر هم می‌شود، طوری‌که در مرگ مغزی هم تطابق ژنتیکی بررسی شود و بعد عملیات اهدای عضو صورت بگیرد تا عضو اهدایی عمر بیشتری داشته باشد. اما این‌که کسی بخواهد در ازای دریافتِ چیزی کلیه‌اش را اهدا کند مخالف هستم.

مرگ روزانه ۱۰ بیمار در صف انتظار برای دریافت عضو/ سالانه ۶ هزار عضو قابل اهدا زیر خاک می‌رود

مدتی قبل خبری منتشر شد که قلب خوک به انسان پیوند زده شد، نظرتان در این‌باره چیست، چقدر احتمال دارد مشابه این خبر بیشتر شنیده شود؟

حتما مشابه این خبر را بیشتر می‌شنویم. در اینجا یک نکته وجود دارد از آن‌جایی که ژنتیک حیوان با انسان متفاوت است احتمال دفع شدن عضو زیاد است اما دانشمندان به کمک طب بازساختی، در ژنتیک خوک تغییراتی ایجاد کردند که تفاوت ژنتیکی خوک و انسان توسط سیستم ایمنی بدن انسان شناسایی نشود، این اقدام آن‌ها موفقیت‌آمیز بوده است و به‌نظرم جهشی در علم و نقطه عطفی در علم پیوند عضو است.

این اتفاق می‌تواند یک روزی انسان‌ها را از عضو بی‌نیاز کند؟

این مسئله همان‌طور که گفتم یک جهش بزرگ در پیوند عضو است و می‌تواند خیلی از نیازها را در آینده برطرف کند، ولی فاصله‌ی میان پیوند و اهدای عضو در جهان زیاد است، اگرچه این روش می‌تواند این فاصله را کم کند اما این‌که انسان را از عضو انسانی بی‌نیاز کند به دلیل وجود همین فاصله فعلاً بعید است.

درخصوص پیوند قلب مصنوعی چطور، اگرچه نمونه این پیوند را در ایران هم داشتیم اما چرا ادامه دار نشد؟

بله قلب مصنوعی می‌تواند برای انسان کار کند، ممکن است مشکلات پیوند را هم نداشته باشد، حتی طول عمر معادل پیوند هم به فرد بدهد، اما اشکال آن این است که تجهیزات آن گران است و تهیه آن برای یک خانواده خیلی سخت است، در تمام کشورها هم بیماران نمی‌توانند هزینه زیاد آن را تقبل کنند و از طرفی دستگاه‌های آن به تعداد زیاد ساخته نشده که قیمت‌های آن اصطلاحاً بشکند، بنابراین شرایط سختی دارد.

تحریم‌ها چقدر سبب‌ساز شد که مشکلات پیوند اعضا در کشور بیشتر شود؟

علی‌رغم این‌که کشورهای غربی گفتند تحریم‌ها بر دارو اثر ندارد اما تحریم به‌شدت روی دارو اثر گذاشت. همین الان یکی از مشکلات پیوند درباره‌ی بچه‌های زیر ۱۰ کیلو است که پیوند می‌شوند، این بچه‌ها نمی‌توانند قرص بخورند و شربت‌های مخصوصی که دارند در دسترس نیست. همین الان سازمان غذا و دارو هنوز نتوانسته این شربت‌ها را برای بچه‌ها تامین کند تا نیازشان برطرف شود. خیرین هم به کمک مسافر و از کشورهای مختلف برای کودکان پیوندی دارو وارد می‌کنند. همین الان آقای دکتر مهدوی، متخصص پیوند قلب بیمارستان شهید رجایی که پدرانه دارد از بچه‌ها مراقبت می‌کند، شربت را در شیشه‌های بچه‌ها تقسیم می‌کند که هرکدام برای مدتی شربت داشته باشند. یا مثلاً یک دارو این ماه برای بیمار پیوندی درحال استفاده شدن است، اما یکدفعه دارو با برندی که بیمار استفاده می‌کند کمیاب می‌شود و یک برند دیگر توزیع می‌شود، اگر برند دارو تغییر کند سطح دارو در بدن بیمار تغییر می‌کند، کافیست مقداری این سطح تغییر کند تا سیستم ایمنی بدن بلافاصله وارد شود و احتمال دفع پیوند را افزایش دهد.

آیا این داروها برای بیماران رایگان است؟

چند داروی اصلی پیوند اگر نوع ایرانی استفاده شود برای بیماران پیوند کلیه تقریباً رایگان میشود، ولی برای بقیه داروها و بخصوص برای بیماران غیر پیوند کلیه خود بیماران باید هزینه دارو را تامین کنند، همچنین آزمایش‌های متعدد وجود دارد که هزینه‌های آن برای بیماران پیوند عضو دردسرساز شده است. بیماری داریم که به دلیل افزایش قیمت‌ها تقاضا می‌کند ارزان‌ترین داروی موجود در بازار برایش تجویز شود چون نمی‌تواند هزینه‌های دارو را تامین کند. قیمت‌ها روبه افزایش است، مثلاً قیمت دارو در یک ماه ۶۰۰هزار تومان افزایش پیدا می‌کند، همین مسئله دارد مشکل‌زا می‌شود و جان بیماران پیوند شده را به‌خطر می‌اندازد؛ درباره پیوند باید همه چیز درست و حساب شده و بدون تغییر باشد، یعنی بدن یک بیمار پیوند عضو توان این تغییرات را ندارد.

آیا در شرایط تحریم داروهای ایرانی کیفیت مناسب دارند، می‌توانند به بیماران پیوندی کمک کنند؟

بله می‌توانند، خوشبختانه تکنولوژی دارویی ایران پیشرفت خوبی داشته است، اما گاهی بعضی از داروها مشابه ایرانی ندارد. حتی گاهی اعلام می‌شود به‌جای فلان داروی خارجی نمونه ایرانی آن استفاده شود، دراین‌باره هیچ مشکلی نیست اما این پرسش‌ها وجود دارد که این دارو کنترل کیفیت شده است، آیا سطح خونی که ایجاد می‌کند ثابت است، آیا می‌تواند جلوی دفع عضو پیوندی را بگیرد یا نه. حال فرض کنیم همه این تاییدیه‌ها گرفته شده باشد، ما تعداد زیادی مریض پیوندی در کشور داریم، گاهی یک شرکت دارویی فقط می‌تواند داروی تعدادی از آن‌ها را تامین کند، بقیه بیماران چه‌کار باید انجام دهند؟، نکته اصلی این‌جا است که داروی با کیفیت به‌طور ثابت برای همه بیماران در دسترس باشد و ماه آینده کمیاب نشود، اگر این‌گونه باشد چه ایرادی دارد که داروی ایرانی استفاده شود.

تگ ها

مقالات مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب هم پیشنهاد میشود

Close
Close