اخبار ایراناخبار بروجرد

الزامات و سازوکارهای تقویت مرجعیت رسانه ای در ایران

کلثوم دلیران– مرجعیت رسانه‌ای به این معناست که یک رسانه در زمینه‌ای خاص، به عنوان منبع معتبر و قابل اعتماد شناخته می‌شود. این مرجعیت می‌تواند بر اساس عوامل مختلفی مانند کیفیت محتوا، اعتبار منبع، و میزان مخاطبان باشد. گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات موجب مواجه شدن آدمی با خیل عظیم اخبار و اطلاعات به طور روزمره شده که انسان ناگزیر به دریافت برخی از آنها با توجه به شرایط زیست بوم و اطلاع یافتن از مسائل پیرامون زندگی است.
رسانه ها به عنوان فرستنده مهمترین ابزار انتقال این اطلاعات به مردم هستند و به نوعی در القا درست یا غلط اخبار به مخاطبان و دریافت کنندگان یا همان گیرندگان خبر نقش بسزایی ایفا می کنند بدون آنکه در برخی مواقع مخاطبان به رصد گزینش رسانه مرجع خبر توجهی داشته باشند. امروزه موضوع با اهمیتی که رسانه ها برای دست یابی به آن تلاش می کنند، رسیدن به موقعیت مرجعیت رسانه ای است. این جایگاه به حدی اهمیت دارد که به نوعی رقابت رسانه ای میان رسانه های داخلی و خارجی تبدیل شده است.

۱.انتقال مرجعیت رسانه ای ایران چه زمانی اتفاق افتاد:

با مطالعه در تاریخ مرجعیت رسانه ای ایران و تحقیقی اجمالی از موقعیت مرجع بودن رسانه های داخلی در اواخر دهه ۸۰ و نظرسنجی های به عمل آمده از سوی کارشناسان علوم ارتباطات و رسانه، روزنامه نگاران و صاحبنظران مطرح در حوزه رسانه متاسفانه این ارزیابی به دست آمده که خروج مرجعیت رسانه ای علی رغم تذکرات و هشدارهای کارشناسان این حوزه قبل از سال ۸۸ به طور نامحسوس و بعد از آن سال ۸۸ در سطح کلان شهرها مردم بیشتر به دنبال کسب اخبار و منابع خبری خارجی بوده است و این گروه مورد تحقیق اذعان دارند سانسور کردن اخبار از سوی رسانه های داخلی که اغلب رسانه های حکومتی و دولتی را شامل می شود موجب سوق دادن افکار عمومی و کسب اطلاعات و اخبار به رسانه های رسمی و غیر رسمی خارجی بوده است. متعاقبا با اعتراضات مردمی علیه نظام در سال های ۹۶ و ۹۸ این پدیده رنگ و بوی بیشتری به خود گرفت و طریقه کسب اخبار از رسانه های خارجی در سطح کلان به لایه های پایین تر جامعه اجتماعی ایران رخنه کرد و به شکل همه گیری ظاهر شد.

تاثیر رسانه های خارجی بر افکار عمومی:

طی سال های دهه ۹۰ رسانه های داخلی ایران به طور جدی مرجعیت خود را از دست دادند بدون آن که این موضوع برای حکومت و دولت مهم باشد یا شاید هم شکاف عمیق میان رسانه ها و مردم دیده نمی شد اما به طور واقع این اتفاق در حال رخ دادن بود. با مرگ مهسا امینی دختر سنقری در مهرماه سال ۱۴۰۱، همزمان به طور گسترده در مناطق مختلف کشور اعتراضات مردمی به راه افتاد و حدود ۳ ماه به طول انجامید. تبعات منفی این رخداد در جای خود قابل بحث است اما یکی از موارد سوء، خروج علنی مرجعیت رسانه ای ایران از داخل به سمت رسانه های خارجی فارسی زبان مانند ایران اینترنشنال، شبکه من و تو، بی بی سی فارسی، سی ان ان و … بود که عملا رسانه های داخلی و بومی دچار شوک مقطعی و سکوت مبهم قرار گرفتند و دشمن ابتکار عمل را از رسانه های داخلی سلب کرد. طبق شواهد و قراین بدون اغراق اواسط اعتراضات در آبان ماه ۱۴۰۱،
هجمه وسیعی از این تفکر تلقینی از سوی دشمنان که نظام جمهوری اسلامی ایران روزهای پایانی را سپری می کند موجب شد مردم به منظور کسب اخبار به شبکه های اجتماعی در فضای مجازی که از آن طرف مرزها مدیریت می شد، روی آورند و اخبار پوششی از طریق رادیو و تلویزیون و رسانه های داخلی را به جهت همراهی با حکومت دروغ می پنداشتند که البته با تکنیک های به موقع سیاستمداران داخلی و مقابله با آن توانستند این مساله را کنترل کنند و مجدد راستی آزمایی رسانه های داخلی برای مردم مشخص شد. موج سواری رسانه های خارجی بر افکار پریشان و شوک زده آن روزهای مردم ایران به مثابه دریافت اخبار و سوق پیدا کردن ذائقه آنها به سمت خوراک رسانه ای که دستپخت معاندین و براندازان نظام جمهوری اسلامی بود در روزهای پایانی اعتراضات بر همگان هویدا شد. به طور مثال در پی حمله تروریستی سال گذشته حرم مطهر شاه چراغ در شیراز، براندازان با مدیریت افکار عمومی اینگونه تلقی می کردند که این حمله کار خود نظام است. با تولید محتوا در بستر فضای مجازی لحظه به لحظه مردم را نسبت به حکومت و نظام جمهوری اسلامی ایران بی اعتماد می کردند.

۲. دلایل انتقال مرجعیت رسانه ای از داخل به خارج کشور:

همانطور که قبلا هم اشاره شد در سال های اخیر به ویژه زمان اعتراضات خیابانی گرایش مردم ایران برای کسب اخبار و اطلاعات از منابع خبری خارجی بر رسانه های داخلی پیشی گرفت تا جایی که این رویه، افول مرجعیت رسانه ای در ایران را به دنبال داشته است و دلایل گوناگونی از جمله نگاه امنیتی به رسانه های حکومتی و دولتی، سانسور برخی اتفاقات در زمان اعتراضات، عدم شفافیت خبری توسط رسانه ها، خارج شدن ابتکار عمل رسانه های داخلی در مواجه با هجمه وارده، فقدان اتاق فکر جهت تولید محتوای رسانه ای در داخل، بروز عوامل اعتماد زدا و ایجاد شکاف عمیق میان مردم و حکومت، وجود اخبار ضد و نقیض و انتشار آن توسط رسانه های داخلی بدون توجه به کنترل افکار عمومی این مهم را رقم زده است. قدرت رسانه های خارجی و همکاریشان با براندازان وطن فروش داخلی که تنها به فکر منافعشان در آن طرف آبها بودند به ظهور پدیده ای به نام جنگ شناختی_ترکیبی در ادبیات ارتباطات و رسانه منجر شد و این رسانه ها عملا توانستند سکاندار افکار عمومی در طول سه ماهه اعتراضات مردمی علیه حکومت ایران باشند و با تشویش اذهان عمومی و همراه ساختن برخی از خانواده هایی که در اغتشاشات عضوی را از دست داده بودند نقشه های شیطانی از پیش تعیین شده خود را اجرا و عملی کنند.

۳. عوامل موثر در بازگشت مرجعیت رسانه ای ایران از خارج به داخل:

دست یابی به مرجعیت خبری زمانی اتفاق میفتد که نگاه امنیتی به رسانه ها به ویژه رسانه های حکومتی و دولتی از سوی دولتمردان و سیاستگذاران برداشته شود. البته گرچه برخی معتقدند نظارت بر عملکرد و خروجی رسانه های داخلی الزام دارد ما هم با قبول چنین تفکری می گوییم آزادی بیان مطبوعات و رسانه ها با نظارت اولیای امر انجام شود اما نه اینکه در بروز حوادث و اتفاقات نظارت به گونه ای باشد که منجر به سانسور وقایع و درج اخبار به صورت مبهم باشد. شاید انتشار برخی خبرها به صلاح منافع نظام نباشد اما اطلاع رسانی به موقع و شفاف سازی درست نسبت به اتفاقات و تبیین دلایل رخدادها در لحظات اولیه اعتماد عمومی را به دنبال داشته و اجازه دخالت به رسانه های خارجی داده نمی شود که به اصطلاح “از آب گل آلود بخواهند ماهی بگیرند”.

برنامه های راهبردی پیشنهادی:

وجود اتاق فکری به عنوان پشتیبان در مواقع لزوم متشکل از نخبگان، افراد حاذق، موقعیت شناس، بدون دیدگاه های حزبی و جناحی، متخصص در حوزه های ارتباطات و رسانه یک ملزم انکار ناشدنی است که متولیان امر می بایست به تشکیل آن اهتمام ویژه داشته باشند تا به هنگامه خطر بتوانند برای پیشبرد برنامه های راهبردی نظام در غالب تولید محتوا و نظارت بر رویکرد رسانه های داخلی با یکدیگر همفکری نموده و تبادل نظر داشته باشند.

بازنگری محتوای تولیدات رسانه های داخلی:

در یک جستار اجمالی، محتوای رسانه های داخلی به ویژه رسانه های حکومتی و دولتی مورد بازبینی قرار گرفته و تا جایی که امکان دارد و خلاف مواضع نظام نیست دیدگاه حاکم بر این رسانه ها بازنگری شود و اگر به دنبال دست یابی مجدد موقعیت قبل از سال ۸۸ هستند، می بایست در تغییر نگرش خود به طور ۹۵ درصد بکوشند و آن را اصلاح کنند. این ذهنیت به عنوان یک موضع وجود دارد و ممکن است دولت و نظام در آینده باز با اعتراضات مردمی مواجه شود.

بالفعل کردن رسانه ها در بروز حوادث:

پس لازم است با دیدی بازتر جامعه خبری و رسانه ای ایران را به وقت بروز حوادث در مقابل بحران های بیمه کرد. یکی از عوامل دیگر در بازگشت مرجعیت رسانه ای ایران بیرون آوردن رسانه ها از حالت انفعالی به حالت فعال است. برخی رسانه ها در شرایط حاد فقط تماشاچی میدان هستند و موضع سیاسی مشخصی در قبال مردم، دولت و نظام ندارند. مجوز فعالیتشان اغلب به جهت تبلیغات و گرفتن آگهی و رپورتاژ است تا انجام رسالت خبری و اطلاع رسانی. لازم است این گونه رسانه ها هم به مدار فعالیت خبری و شفاف سازی مسائل در مواقع بحران وارد شوند چرا که با سکوت و منفعل بودن و سانسور خود راه به جایی نمیبرند و باری از دوش این مملکت برنمی دارند.

نتیجه گیری:

رعایت استانداردهای نشر خبر، ایجاد عوامل اعتماد زا، اصلاح رویکردهای فعلی حاکم بر رسانه ها و دیگر مواردی اینچنینی جزو الزامات سیاستی به منظور بازگشت مرجعیت رسانه ای ایران از خارج به داخل کشور است و تاکید می کنم تا مادامی که نتوان اعتماد از دست رفته مردم به رسانه های داخلی را اعاده کرد دست یابی به مرجعیت خبری برای رسانه های داخلی کاری بس دشوار خواهد بود.

تگ ها

مقالات مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این مطلب هم پیشنهاد میشود

Close
Close