دین و اندیشه
نگاهی به اندیشههای استاد شهید مرتضی مطهری: حکومتها نمیتوانند به نام دین خود را بر مردم تحمیل کنند
روزهای بروجرد- «معلم شهید» شاید بزرگ ترین عنوانی است که از استاد شهید مرتضی مطهری یاد می شود. این شخصیت برجسته انقلاب در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۵۸ پس از پایان جلسهای در منزل یدالله سحابی به همراه گروهی از رجال سیاسی در تاریکی شب و هنگام خروج از محل جلسه، هدف گلولهٔ یکی از افراد گروهک فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.
امام خمینی(ره) در پیامی به مناسبت شهادت استاد مطهری از او به عنوان فرزندى عزیز یاد می کند و در بخشی از پیام شان عنوان می دارد: «مطهری فرزندی عزیر براى من و پشتوانهاى محکم براى حوزههاى دینى و علمى و خدمتگزارى سودمند براى ملّت و کشور بود.من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهّد توصیه میکنم که کتابهاى این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههاى غیر اسلامى فراموش شود.»
مرتضی مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ هجری شمسی در فریمان واقع در ۷۵ کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده روحانی چشم به جهان میگشاید. وی پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی میپردازد. در سن ۱۲سالگی به حوزه علمیه مشهد [استان خراسان رضوی] عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال میورزد. در سال ۱۳۱۶ برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم میشود. در دوره اقامت ۱۵ ساله خود در قم از محضر مرحوم آیتالله لعظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امامخمینی (به مدت ۱۲ سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره میگیرد.
وی قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز گاهی به بروجرد میرفته و از محضر ایشان استفاده میکرده است و مدتی نیز از محضر مرحوم آیتالله حاج میرزاعلیآقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهرههای معنوی فراوان برده است.از اساتید دیگر استاد مطهری میتوان از مرحوم آیتالله سیدمحمد حجت (در اصول) و مرحوم آیتالله سیدمحمد محققداماد (در فقه) نام برد.
وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته است. در سال ۱۳۳۱ در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار میرود به تهران مهاجرت میکند و در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی میپردازد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند.
مطهری که به نهضت اسلامی معتقد بود، اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد کرد. در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیه ای مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. در این سالها وی با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، جامعه روحانیت مبارز تهران را بنیان می گذارد. در سال ۱۳۵۵ به نجف اشرف سفر و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزههای علمیه با ایشان مشورت کرد. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار کرد و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو میکند و در همین سفر امامخمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی مینماید. هنگام بازگشت امامخمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده میگیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود. مرتضیمطهری، سهشنبه ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ به وسیله گروهک فرقان به شهادت رسید و امام و امت اسلام را در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو برد.
اندیشههای استاد مرتضی مطهری بهعنوان یکی از متفکران اسلامی معاصر ایران دارای گستره وسیعی است که مباحث مربوط به حکومت و سیاست نیز یکی از محورهای فکری آن را شکل میدهد. تبیین حقوق اجتماعی مردم در تمامی ابعاد در نظام سیاسی مورد نظر وی که بهعلت پیروزی انقلاب اسلامی استقرار عملی یافت، میتواند ارائهکننده معیاری جهت ارزیابی عملکرد مسئولان نسبت به احقاق حقوق مردم باشد. شهید مطهری بهعنوان اندیشمند دینی، بیشتر مقولات فکری خود را از منظر دین مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد. سیاست و حکومت نیز در اندیشه مطهری مانند سایر مفاهیم متأثر از همین رویکرد است. اندیشههای سیاسی استاد بیشتر در کتابهای «امامت و رهبری»، «پیرامون انقلاب اسلامی»، «پیرامون جمهوری اسلامی» و «ولاءها و ولایتها» انعکاس یافته است. آنچه در پی میآید چکیدهای است از آرای استاد درباره حقوق مردم در حکومت اسلامی از خلال آثار یاد شده که به قلم امیر وحیدیان نوشته شده است:
از دیدگاه شهید مطهری میتوان جهت اداره مطلوب جامعه اسلامی حکومتی همچون جمهوری اسلامی را در نظر گرفت که ضمن دارا بودن مشروعیت دینی بهعلت ساخت جمهوریت آن دارای مشروعیت و مقبولیت مردمی نیز باشد. او با تبیین رابطه اسلامیت و جمهوریت در حکومت جمهوری اسلامی، بر آن بود که هیچگونه تناقضی بین اسلامیت و جمهوریت وجود ندارد.وی در پاسخ به شبهه وجود تناقض در این دو مفهوم بر این نکته تأکید میورزد که قید اسلامیت، عامل محدودیت جمهوریت و عاملی بیرون از حاکمیت ملی نیست بلکه این خود مردم هستند که از همان ابتدا بهصورت آزاد خواهان نوع و شکل خاصی از حکومت یعنی اسلامی شدند و مطابق مبانی دمکراسی اگر به آن ملتزم شویم نمیتوان خواست و اراده عمومی جامعه را نادیده گرفت و یک شکل دیگر حکومت را بر آن تحمیل کرد.
استاد مطهری با استناد به نهجالبلاغه در چند اثر خود از جمله نهضتهای اسلامی در ۱۰۰ساله اخیر، پیرامون جمهوری اسلامی و پیرامون انقلاب اسلامی این اهداف را تشریح میکند و مهمترین آن را بازگشت به اسلام واقعی، توسعه اقتصادی و تأمین امنیت، اصلاح روابط اجتماعی و قانون گرایی میداند.در نظر استاد مطهری بین حاکم و مردم حقوق متقابلی وجود دارد؛ به این معنی که حاکم و مردم نسبت به هم وظایف و اختیاراتی دارند که هر دو گروه موظف به رعایت آن هستند.
وی در کتاب سیری در نهج البلاغه و در شرح خطبه ۲۱۴ میگوید: «بزرگترین حقوق، حق متقابل حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است…. مردم هرگز روی شایستگی و صلاح نخواهند دید مگر حکومتشان صالح باشد و حکومتها هرگز به صلاح نخواهند آمد مگر توده ملت استوار و با استقامت شوند. هر گاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشد و حکومت حقوق مردم را ادا کند، آن وقت است که حق در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد».
البته با توجه به اینکه در طول تاریخ همواره از سوی حاکمان حقوق مردم نادیده گرفته شده، شهیدمطهری به حقوق مردم اهمیت بیشتری داده و اقسام گوناگون آن را در کتاب سیری در نهج البلاغه بررسی میکند.
در تقابل حکمرانی به مثابه امانتداری یا مالکیت، مطهری با استناد به قرآن و نهج البلاغه حاکمان را امانتدار مردم میداند؛ یعنی مقام واقعی حاکم، امانتداری و نگهبانی از حقوق مردم است و نه تحمیل قوانین دلخواه خود به آنها و این از مهمترین حقوق اجتماعی – سیاسی مردم به شمار میآید. استاد مطهری به کلمه رعیت در سخنان پیامبر و حضرت علی اشاره دارد که به معنای حفظ و نگهبانی است.
*حکومتها نمیتوانند به بهانههای مختلف مثل دین، خود را بر مردم تحمیل کنند
به نظر وی به مردم از آن جهت رعیت گفته میشود که حاکمان عهده دار حفظ و نگهبانی جان و مال و حقوق و آزادیهای آنها هستند. مطهری با توصیف حقی دیگر برای جامعه در مقابل حکومت با طرح ایده «وکالت حاکم از سوی مردم» معتقد است که نخستین نتیجه این پذیرش حق عزل و نصب حاکمان توسط خود مردم است. به این معنا که پذیرفتن حکومت و انتخاب آن جزء حقوق اولیه انسان است و حکومتها و حاکمان نمیتوانند به بهانههای مختلف مثل دین و انتخاب از سوی خداوند، خود را بر مردم تحمیل کنند.
*جمهوری اسلامی در صورتی قابل استقرار است که مردم ایران با میل خود به آن گرایش پیدا کنند
مطهری همین اندیشه را نیز درباره جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب دارد؛ یعنی بر این عقیده است که جمهوری اسلامی تنها درصورتی قابل استقرار است که مردم ایران با میل خود به آن گرایش پیدا کنند، چرا که نظام سیاسی قابل تحمیل کردن نیست.
وی در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» میگوید:«هیچ کس نمیخواهد اسلامی بودن جمهوری اسلامی را به مردم تحمیل کند این تقاضای خود مردم است». سومین مورد از حقوق مردم در برابر حکومت را میتوان حق نظارت مردم بر حکومت دانست. به این معنا که مردم میتوانند هم بر نصب و انتخاب حاکم و هم بر چگونگی حکومت او نظارت داشته باشند چرا که حاکمان، نمایندگان مردم در اجرای حدود الهی هستند. از دیدگاه استاد مطهری در اسلام، حکومت بدون نظارت مردم حاکمیت ندارد.
*مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی و اولوهیت نیست
به بیان دیگر در اندیشه مطهری مقام حکومت، خصوصاً در غیرمعصوم، ملازم با مقام قدسی و اولوهیت نیست، تا از نظارت و انتقاد دور باشد. حتی دیدگاه شیعه در مورد اولی الامر بودن امامان نیز ناظر به جایگاه فوق نظارتی نیست؛ بلکه مردم بهطور کلی این حق را دارند تا بر حکومت جامعه خودشان نظارت داشته باشند. او در این باره میگوید:«در نوشتههای خودم تصریح کردهام که… هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام… ضمن اینکه مانند عوام فکر نمیکنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق. اگر چنین چیزی بود شرط عدالت بلاموضوع میشد».
استاد مطهری از آنجا که نسبت به آزادیهای فردی و اجتماعی انسانها حساسیت زیادی دارد، در باب اهمیت آزادی برای انسان به کرات سخن گفته است. وی یکی از اهداف اصلی بعثت انبیا را تحقق آزادیهای اجتماعی میداند. علاوه بر این بر اهمیت آزادی بیان و عقیده از دیدگاه اسلام اشاره خاصی دارد، به این معنا که اسلام، حق آزادیهای عقیدتی و سیاسی را برای احزاب و مخالفان خود نیز قائل است که نمونه بارز آن را میتوان در نحوه مماشات و برخورد حضرت علی با خوارج و مخالفان خود دید.
*حکومت اسلامی نمیتواند بدون دلیل آزادیهای فردی و اجتماعی شهروندان جامعه اسلامی را محدود کند
*محدودیتها باید مبتنی بر آرای عمومی و ادلهای موجه صورت بگیرد
وی در کتاب «جاذبه و دافعه علی(ع)» اعطای آزادیهای اجتماعی و سیاسی به خوارج را نمونه اعلای دمکراسی میداند که در جهان کم نظیر یا بینظیر است. مطهری با چنین رویکردی نسبت به آزادیهای فردی و اجتماعی آن را از حقوق حقه مردم در قبال حکومتها میداند؛ حقوقی که توسط اسلام نیز به رسمیت شناخته شده است. لذا حکومت اسلامی نمیتواند بدون دلیل آزادیهای فردی و اجتماعی شهروندان جامعه اسلامی را محدود کند. البته لزوم قبول وجود حکومت در جامعه، مستلزم ایجاد برخی محدودیتها است اما این محدودیتها باید مبتنی بر آرای عمومی و ادلهای موجه صورت بگیرد.
همچنین باید در نظر داشت از دیدگاه مطهری طرفداری اسلام از آزادیهای فردی و اجتماعی به معنای نامحدود بودن این آزادیها نیست، بلکه اسلام تنها آزادیهای مشروع را میپذیرد.
برای مثال اسلام و حکومت اسلامی هر گونه آزادی را که مخل امنیت اجتماعی و امنیت جانی مردم باشد محکوم کرده و با آن مبارزه میکند. از اینرو استاد میگوید: «در حکومت اسلامی احزاب آزادند و هر حزبی حتی اگر عقیده غیراسلامی هم دارد آزاد است. اما ما اجازه توطئه گری نمیدهیم. احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحاً میگویند و با منطق خود به جنگ ما میآیند آنها را میپذیریم».
**عدالت
*هر نظامی که در اجرای صحیح عدالت در جامعه منحرف شود، شرایط ایجاد یک انقلاب و نظام دیگر را فراهم می کند
در دیدگاه اندیشمندان مسلمان، عدالت جایگاه خاصی داشته و استاد مطهری نیز بحث های مفصلی راجع به آن داشته اند. در بخشی از مقاله عدالت از نگاه شهید مطهری که در مجله پگاه حوزه منتشر شده آمده است: استاد مطهری در بحث عدالت ابتدا به ۴ تعریف (موزون بدون، تساوی، رعایت حقوق افراد و رعایت قابلیت ها) از تعاریف عدل اشاره می کند که غیر از مورد آخر بقیه به عدالت اجتماعی اختصاص دارد.
استاد پس از بحث درباره تعاریف، مورد صحیح آن را این می داند که مساوات در قانون صورت گرفته و افراد را به یک چشم بنگرند. قانون نباید بین افراد تبعیض قایل شود؛ بلکه استحقاق ها را رعایت کرده و حق را به ذی حق بدهد. به عبارت دیگر افرادی که از لحاظ خلقت در شرایط مساوی هستند، قانون نیز باید نسبت به آنها مساوات را رعایت کند. در باب منبع و تقسیم عدل، به نظر ایشان حقوق طبیعی و قرآن منشأ عدل بوده، عدالت فردی زیر بنای عدالت اجتماعی و عدل الهی زیر بنای عدالت فردی می باشد.
استاد مطهری در بیان مسئله عدل، به ریشه آن در اسلام پرداخته و ضمن بررسی نظریات اشاعره و معتزله به ارائه نظریه متناسب پرداخته است و همچنین با بررسی برداشت های مختلف عدالت در مکاتب معاصر (سوسیالیسم و لیبرالیسم) به نقد آنها پرداخته و یک برداشت سوسیال دموکراسی اخلاقی و انقلابی ارائه می کند که در نهایت آن را نیز قابل خدشه می داند؛ زیرا معتقد است که این برداشت، راه رسیدن به عدالت و شیوه استقرا در جامعه را مسکوت گذارده، در حالی که اسلام آن را به دقت بیان نموده است.
استاد مرتضی مطهری جنبه های آثار عدالت را در چند مورد می شمرد که اهم آنها عبارتند از: تأثیر در افکار و عقاید، تأثیر در اخلاق فردی و تأثیر در رفتا عمومی.به نظر ایشان هرگاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت حقوق مردم را اداء کند، آن وقت است که «لیقوم الناس بالقسط» مصداق یافته و نشانه های عدالت ظاهر می گردد. اجرای عدالت نیز مبتنی بر عمل به قانون با پشتوانه معنویت اسلامی می باشد که راه رسیدن به آن هم جلوگیری از تبعیض در جامعه با ایجاد مسابقه بقاء می باشد.
در این نظام باید تلاش نمود تا افراد با رضایت، حقوق خودشان را به دیگران اعطاء کنند؛ البته دولت هم موظف است تا عدالت را در جامعه برقرار نماید. لذا هر نظامی که در اجرای صحیح عدالت در جامعه منحرف گردد، مطمئنا شرایط ایجاد یک انقلاب و نظام دیگر را فراهم می آورد.
**حقوق شهروندی
*چگونه میتوان مقاومت در برابر تضییع مال را جهاد و فداشدن برای آن را شهادت نامید اما برای تضییع حقوق و آزادیها چنین حکمی صادر نکرد؟!
*حکومت در اسلام موظف به پاسداری و اجرای حقوق شهروندی است
محسن اسماعیلی، استاد حقوق معتقد است: به نظر استاد مطهری اسلام به حقوق فطری و عدالت تکوینی قائل است (مجموعه یادداشتها، ج۳ ص ۲۳۸) و حتی اسلام آزادی را فوق حق میداند. (همان، ص ۲۴۳). حق مطالبه: مطهری میگوید هر انسانی که پا به این جهان میگذارد، چون انسان است دارای حقوقی است و از این رو میتواند (بلکه باید) آنها را مطالبه کند و در برابر تضییع آنها ساکت نماند.
او میپرسد چگونه میتوان مقاومت در برابر تضییع مال را جهاد و فداشدن برای آن را شهادت نامید اما برای تضییع حقوق و آزادیها چنین حکمی صادر نکرد؟! او حتی جهاد ابتدایی را نیز نوعی دفاع از حقوق انسانها دانسته و معتقد است: «جنگ برای حقوق انسانیت، مشروع و مفید است.» (مجموعه آثار، ج۲۰ ص ۲۴۵) همچنین میگوید: «امر به معروف مصداق دفاع از حقوق انسان است» و به همین جهت باید (آن را) مقدس بشماریم چون دفاع از حقوق انسانهاست. (همان، ص ۲۴۴) ضرورت رعایت حقوق مردم: حکومت در اسلام موظف به پاسداری و اجرای حقوق شهروندی است. مطهری با اثبات این گزاره در کتاب سیری در نهجالبلاغه، هشدار میدهد که بیتوجهی به آن، آثار جبرانناپذیری بر گرایشهای دینی باقی میگذارد.
*یکی از موجبات عقبگرد مذهبی این است که اولیای مذهب میان مذهب و یک نیاز طبیعی تضاد برقرار کنند
به عقیده او «یکی از موجبات عقبگرد مذهبی این است که اولیای مذهب میان مذهب و یک نیاز طبیعی تضاد برقرار کنند؛ مخصوصا هنگامی که آن نیاز در سطح افکار عمومی ظاهر شود. مطهری به یک نمونه تاریخی هم اشاره میکند: «درست در مرحلهای که استبدادها و اختناقها در اروپا به اوج خود رسیده بود و مردم تشنه این اندیشه بودند که حق حاکمیت از آن مردم است، از طرف کلیسا یا طرفداران کلیسا و یا با اتکا به افکار کلیسا این فکر عرضه شد که مردم در زمینه حکومت فقط تکلیف و وظیفه دارند نه حق. همین کافی بود که تشنگان آزادی و دمکراسی و حکومت را بر ضد کلیسا بلکه بر ضد دین و خدا به طور کلی برانگیزد.» (مجموعه آثار، ج۱۶، ص ۴۴۲)
استاد شهید چنین طرز تفکری را «اندیشهای خطرناکتر و گمراهکننده» مینامد «که در گرایش گروهی به ماتریالیسم، سهم بسزایی دارد و البته از نظر اسلام، درست امر به عکس آن اندیشه است. (همان ، ص۴۴۹)
لزوم آموزش حقوق به مردم: از دیدگاه مطهری حاکمان دینی نه تنها ملزم به رعایت حقوق و آزادیهای شهروندی هستند و نه تنها مطالبه این حقوق از سوی مردم ناپسند نیست، که حاکمیت، خود موظف به آموزش این حقوق به مردم است.
از نظر او در قرآن کریم آنچه به این صورت آمده که ای بشر زمین و آسمان را برای تو آفریدهایم، اثرش آشناشدن به حقوق و کرامت ذاتی خود اوست. (مجموعه یادداشتها ج ۳ ص ۲۳۵) و البته از شئون آشنایی به حقوق این است که تنها به آشنایی و معرفت حقوق اکتفا نشود بلکه یک نوع حس و غیرتی فوق منابع مادی در افراد پیدا شود نظیر حس دفاع از ناموس… از این بالاتر اینکه حقوق، مقدس شناخته شود و فداشدن برای حق، فداشدن در راه خدا و در راه عالیتر تلقی شود. (همان، ص ۲۳۴)
از همین جاست که مطهری به انتقاد از روش تبلیغی و آموزش رایج میپردازد و تاکید بر حقوق در کنار تبیین حدود را توصیه میکند و معتقد است افراط در هر یک زیانبار است و باید به سوی تعادل میان حقوق و حدود شتافت:فرق ما و فرنگیها، یعنی گویندگان و نویسندگان اخیر ما و آنها در این است که آنها همت گماشتند ملت را به حقوق خود آشنا کنند و ما سعی داشتیم ملت را به حدودشان آشنا کنیم. گفتهها و نوشتههای آنها جنبه تحریک داشت و گفتهها و نوشتههای ما جنبه تسکین. وای به حال جامعهای که فقط و فقط آشناکردن به حدود داشته باشد و یا فقط خطابه و آشناکردن به حقوق. (مجموعه یادداشتها ج ۳ ص ۲۳۴)
**سه دسته انقلاب ها
جلیل عرفانمنش نیز درباره انقلاب ها از نگاه استاد مطهری نوشته است: شهید استاد مطهری براساس عوامل موثر در پیدایش انقلابها، انقلابها را به ۳ دسته تقسیم میکند. دسته اول انقلابهایی که دارای ماهیت اقتصادی هستند. در این نوع انقلابها که انقلاب محرومین علیه برخورداران است، آرمان نهایی، دستیابی به یک جامعه بیطبقه یعنی جامعهای است که در آن مساوات اقتصادی تحقق یابد. به عقیده استاد مطهری تمامی نارضایتیها، خشمها و آرمانها، در این نوع انقلابها به یک آرمان منتهی میشود و آن محرومیت و رفع آن است.
نوع دیگر انقلابها، انقلابهایی هستند که استقرار یک جامعه مبتنی بر آزادی و حقوق انسانها را به عنوان آرمان نهایی برگزیدهاند. این نوع «انقلاب» خصلتهای انسانی محض و آزادیخواهی را در پی دارد. نوع سوم، انقلابهایی هستند که ماهیت اعتقادی دارند و به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک هستند.
به نظر استاد مطهری در این تحول، مردمی که به یک مکتب اعتقاد و ایمان دارند و به ارزشهای آن وابستهاند، هنگامی که مکتب خود را در معرض خطر و آسیب میبینند، دست به قیام میزنند.بنابراین در اینگونه انقلابها اصل بر تربیت انسانهای الهی و تاسیس یک جامعه ارزشی مبتنی بر آرمانهای عالی انقلاب است. از اینرو در این نوع انقلابها تنها تامین معاش دنیوی و آسایش عمومی ملاک نیست بلکه هدف اصلی، وصول به یک وضعیت متعالی است. در تبیین نظریه انقلاب، استاد شهید آیتالله مطهری معتقد است که انقلاب ما تک عاملی یا ناشی از یک عامل نیست بلکه در وقوع انقلاب، هر سه عامل «اقتصادی»، «آزادیخواهی» و «اعتقادی و معنویت» سهم دارند. بر اساس این تحلیل میتوانیم بگوییم که انقلاب صدر اسلام در همان حال که انقلابی مذهبی و اسلامی بود، انقلابی سیاسی نیز بود و همچنین میتوان آن را انقلاب اقتصادی و مادی هم به حساب آورد زیرا، حریت و آزادگی، عدالت، عدم تبعیضهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی در متن تعالیم اسلامی قرار داشت.
بنابراین انقلاب اسلامی ایران، به عنوان حرکتی نشأت گرفته از متن انقلاب صدر اسلام، پدیدهای است که در آن عوامل سه گانه اعتقادی، سیاسی و اقتصادی دخالت دارند. وی رمز موفقیت انقلاب اسلامی را در این نکته میداند که نه تنها انقلاب بر عامل معنویت استوار است بلکه دو عامل دیگر سیاسی و اقتصادی را نیز با اسلامی کردن آن دو ، در خود به همراه دارد.
**۴ عامل در تدام آینده انقلاب اسلامی ایران
*ریشه انقلاب در دو چیز است: یکی نارضایتی و خشم از وضع موجود و دیگری آرمان یک وضع مطلوب
بررسی ماهیت و مفهوم انقلاب اسلامی و بهخصوص «جمهوری اسلامی» و پاسخ به شبهات مربوط به آنها و نیز سخن گفتن از آینده انقلاب اسلامی ایران و آسیبشناسی آن از جمله مباحثی است که استاد با دوراندیشی خاص خود به درستی به آنها پرداخته بودند.
این مقاله که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهیه و تنظیم شده است، به بازخوانی نظرات استاد مطهری پیرامون ماهیت انقلاب اسلامی، راهکارهای حفظ و تداوم آن و آسیبشناسی این نهضت اسلامی میپردازد. استاد شهید مرتضی مطهری انقلاب را از مقوله عصیان و طغیان علیه وضع موجود میدانند، تا اوضاع دگرگون شده و وضع مطلوب حاصل شود.
لذا ریشه انقلاب را بهطور کلی در دو چیز میدانند: یکی نارضایتی و خشم از وضع موجود و دیگری آرمان یک وضع مطلوب. استاد مطهری در بیان تفاوت انقلاب در جامعه با اصلاح، انقلاب را دگرگونکننده بنیادهای جامعه میدانند، ولی اصلاح را تغییر بهبود در وضع جامعه قلمداد میکنند بدون آنکه در بنیانهای آن تغییری صورت پذیرد. از طرفی استاد یکی از ویژگیهای بسیار شاخص انقلاب را ویژگی مردمی بودن آن میدانند که آن را از کودتا متمایز میسازد.
*انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگهداشتن آسانتر است
استاد با مطرحکردن این مسئله که انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگهداشتن آسانتر است، میگویند که زمانی که کشور در حال کوبیدن دشمن بیرونی است، دارای قوت و قدرت و نشاط است و از نظر داخلی نیز همه بهصورت متحد هستند تا با دشمن مشترک مقابله کنند اما با آشکار شدن علائم پیروزی و استقرار آن، وحدت و یکپارچگی اولیه و انگیزههای انقلابی به تدریج کمرنگ میشود.
استاد با مقایسه وضعیت ایران، در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی با اوضاع ایام آخر عمر پیامبر اعظم(ص) که حالت تثبیت شدن اسلام را داشت میگویند که در آن زمان این آیه نازل شد که: «الیوم یئس الذین کفروا عن دینکم فلا تخشوهم واخشون» که میفرماید حالا که بر دشمن بیرونی پیروز شدهاید، دیگر از او ترس نداشته باشید ولی ترس داشته باشید آن هم ترس از خدا، برای آنکه آن آرمانهای اولیه خود را فراموش کنید و در نتیجه آن نهضت رو به گمراهی برود.
*جمهوری اسلامی نباید به هیچوجه آزادیهای معقول را که در چارچوب اصول اسلامی است، محدود کند
*اینکه روحانیت شیعه توانسته انقلابها را رهبری کند، در استقلال روحانیت از دستگاههای دولتی و غیردولتی بوده است
با نگاهی به مباحث آسیبشناسانه در آثار استاد مطهری میبینیم که چندین عامل را در تداوم راه انقلاب اسلامی مهم میدانستند که بدین ترتیب از نظر میگذرد:
۱ ـ تداوم عدالتخواهی: استاد معتقدند از آنجایی که عدالت از اصول مهم در اسلام است و انقلاب اسلامی ماهیتا عدالتخواهانه بوده لذا در راه تداوم راه انقلاب اسلامی باید توده مردم مستضعف جامعه طعم عدالت حقیقی اسلامی را بچشند و الا اگر عدالت فراموش شود، انقلاب شکست میخورد.
۲ـ حفظ استقلال مکتبی: استاد شهید مطهری یکی دیگر از عوامل تداوم انقلاب اسلامی را حفظ اسلام راستین و عرضه آن به سراسر دنیا میداند. پیراستن ایدئولوژی اسلامی از پیرایهها و گرایشهای التقاطی میتواند ضمن آشنایی دنیا با این ایدئولوژی موجب گرایش آنها به اسلام شود.
۳ـ توجه به آزادیها به شکل معقول: یکی از انتقادات مهمی که انقلابیون مسلمان در ایران به حکومت طاغوت پهلوی وارد میکردند محدود کردن آزادیهای فردی بود که خون هر انسان آزادیخواهی را به جوش میآورد، لذا استاد میگویند که جمهوری اسلامی نباید به هیچوجه آزادیهای معقول را که در چارچوب اصول اسلامی است، محدود کند.
۴ـ حفظ جایگاه و استقلال روحانیت: استاد مطهری دلیل این مسئله را که روحانیت شیعه توانسته انقلابها را رهبری کند، مسئله استقلال روحانیت از دستگاههای دولتی و غیردولتی میدانند.
متفکر شهید آیتالله مطهری معتقدند که با پیروزی انقلاب اسلامی روحانیت شیعه باید در همان جایگاه خود باقی بماند و دولت را ارشاد و مراقبت کند. دایره امر به معروف و نهی از منکر زیر نظر روحانیت از دیگر نهادهایی است که استاد در زمان خود بهدنبال شکلگیری آن بود تا این نهاد مستقل از دستگاه حکومت بتواند زمام امر به معروف و نهی از منکر و در حقیقت ارشاد و هدایت مردم را بهعهده بگیرد.